السلام علیک یا رسول الله...
اصول فقه
أصــــــولُ الْفِقْہ:
? اقسام دلیل محرز (با جزئیات) ?
___ ? __________ ? _____
در مجموع اقسام دلیل محرز #شش قسم است. ?
? 1. دلیل شرعى لفظى که قطعى باشد. مانند این نص قرآن: «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ»*، که به صراحت بیانگر تحریم است.
? 2. دلیل شرعى لفظى که قطعى نباشد. مانند این آیه قرآن: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ»*، که ظاهرا بیانگر وجوب است.
? 3. دلیل شرعى غیر لفظى که قطعى باشد. مانند اجماع و شهرت در بعضى حالات
و مانند سیره قطعیه.
? 4. دلیل شرعى غیر لفظى که ظنى باشد. مانند اجماع و شهرت در بعضى حالات و مانند سیره ظنیه.
? 5. دلیل عقلى قطعى. مانند حکم عقل به وجوب مقدمه در صورت وجوب ذى المقدمه.
? 6. دلیل عقلى ظنى: مانند قیاس و استحسان.
دلیل عقلى دیگر تقسیم به لفظی و غیر لفظی نمی شود.
? انتشار با ذکر منبع بلامانع می باشد?
طلبه ای که 15سال نام خشک خورد
✅ داستان طلبه ای که 15سال نان خشک میخورد ?
✍ در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت: میرزا را کاردارم.
مردم گفتند: میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت: عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود.
خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت.
دفتردار میرزا تعجب کرد…
وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد.
گفتند: میرزا کار این طلبه مگر چه بوده؟
میرزا گفت: این طلبه به یکی ازدهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول
سنی ها گفتند خوب است بدون پول است.
این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند.
دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد.
این طلبه 15سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که ان ها بیرون می انداختند را می خورد 15سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند.
? #مصباح الهدی آیت الله وحید خراسانی
همسرانه
اصول فقه
أصــــــولُ الْفِقْہ:
? معذریت قطع یعنی چه؟
—— ? ———- ? ——
معذریت قطع به معناى آن است که اگر فردى قطع به عدم تکلیف پیدا کرد و قطع او مخالف با واقع بوده است،در مقابل پروردگار معذور است.عذر او در پیشگاه خدا آن است که من واقع را اینجور مىدیدم و برطبق آنچه در واقع مىدیدم، عمل کردم.
? مثال اول (قطع به عدم حرمت)
مثلا قطع پیدا کرد که فلان مایع، آب است و نوشیدن آن حرام نیست؛ پس آن را نوشید و بعد معلوم شد که آن مایع، خمر بوده است پس در چنین حالتی چون به قطع خود عمل کرده کاملا نزد پروردگار معذور است و عقاب نمی شود.
? مثال دوم(قطع به عدم وجوب)
همچنین اگر فردى قطع پیدا کرد که تکرار تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم نماز واجب نیست پس آن را ترک کرد و بعد معلوم شد که در واقع واجب بوده است، باز مکلّف معذور است.
منبع:قواعد کلی استنباط
•┈••✾••┈•
دنیا شناسی
خطبه 028-اندرز و هشدار
دنیاشناسی
(پس از حمد و ستایش الهی،)
همانا دنیا روی گردانده، و وداع خویش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روی آورده، و پیشروان لشگرش نمایان شد. آگاه باشید! امروز، روز تمرین و آمادگی، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و کیفر عقب ماندگان آتش است آیا کسی هست که پیش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه کند؟ آیا کسی هست که قبل از فرا رسیدن روز دشوار قیامت، اعمال نیکی انجام دهد؟ آگاه باشید! هم اکنون در روزگار آرزوهایید، که مرگ را در پی دارد، پس هر کس در ایام آرزوها، پیش از فرا رسیدن مرگ، عمل نیکو انجام دهد، بهره مند خواهد شد، و مرگ او را زیانی نمی رساند، و آن کس که در روزهای آرزوها، پیش از فرا رسیدن مرگ کوتاهی کند، زیانکار و مرگ او زیانبار است، همانگونه که به هنگام ترس و ناراحتی برای خدا عمل می کنید، در روزگار خوشی و کامیابی نیز عمل کنید. آگاه باشید! هرگز چیزی مانند بهشت ندیدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه مانند آتش جهنم، که فراریان آن چنین در خواب فرورفته باشند. آگاه باشید! آن کس را که حق، منفعت نرساند، باطل به او زیان خواهد رساند، و آن کس که هدایت، راهنماییش نکند، گمراهی او را به هلاکت افک
ند آگاه باشید! به کوچ کردن فرمان یافته و برای جمع آوری توشه آخرت راهنمایی شدید، همانا، وحشتناکترین چیزی که بر شما می ترسم، هواپرستی، و آرزوهای دراز است، پس از این دنیا توشه برگیرید تا فردا خود را با آن حفظ نمایید. (اگر سخنی بتواند مردم را به آخرت گرایی و زهد و تقوا بکشاند همین سخن امام است که می تواند انسان را از آرزوها جدا کرده و نور امید را در دلها زنده سازد و انسان را نسبت به زشتیها بیزار کند از جمله های شگفت این خطبه آن است که فرمود امروز روز تمرین و فردا روز مسابقه، و جایزه برندگان بهشت است و کیفر عقب ماندگان آتش جهنم خواهد بود در این خطبه معانی ارزشمند در قالب مثلهای گویا و تشبیهات صحیح جاگرفته است. امام بین دو لفظ (السبقه) و (الغایه) به خاطر اختلاف معنا فاصله انداخته است زیرا سبقت گرفتن در مسابقاتی است مورد علاقه انسان است و این از صفات بهشت است و در راهی که به آتش جهنم می انجامد بکار گرفته نمی شود از این رو فرمود: السبقه الجنه اما واژه الغایه به معنای پایان در هر مسابقه استعمال می شود همانگونه که در قرآن خدا به کافران فرماید از دنیا بهره گیرد که پایان شما به سوی آتش است در این خطبه دقت کنید که معنایی
ژرف و عمقی دست نایافتنی دارد.)
@nahjolbalaghe5
سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه مبارک باد
بزن کف مرتضی داماد گشته
بزن کف قلب زهرا شاد گشته
? ? ?
بزن کف در قدوم ماه داماد
بزن لبخند تا حق را کنی شاد
? ? ?
چنین داماد را باشد عروسی
که هستی آیدش بر پای بوسی
? ? ?
عروسی دختر ختم رسولان
عروسی مصطفی را راحت جان
? ? ?
عروسی مریم و هاجر کنیزش
عروسی کو خدا دارد عزیزش
? ? ?
عروسی هستی هستی فدایش
عروسی خلق داماد از برایش
? ? ?
چه دامادی که فخر کائنات است
چه دامادی خداوند ثبات است
? ? ?
چه دامادی سراپا فخر و عزت
چه دامادی خدای عشق و غیرت
? ? ?
چه دامادی محمد ساق دوشش
ملائک هم غلام حلقه گوشش
? ? ?
حلول ماه ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه ( س) مبارک باد ? ?
?
نامه رئیس قوه قضاییه به رهبر انقلاب
? نامه رئیس قوه قضائیه به رهبر انقلاب برای اقدامات ویژه در برخورد با اخلالگران اقتصادی؛
? پاسخ رهبر انقلاب اسلامی: مجازات مفسدان اقتصادی #سریع و #عادلانه انجام شود
?️رئیس قوه قضائیه در نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به جنگ اقتصادی دشمنان علیه ملت ایران و انجام برخی جرائم از سوی عدهای از اخلال گران و #مفسدان_اقتصادی در این شرایط همسو با اهداف دشمنان، درخواست کرد اجازه اقدامات ویژه در برخورد قاطع و سریع در چارچوب قانون مجازات اخلال گران در نظام اقتصادی کشور و قانون مجازات اسلامی داده شود. در این نامه پیشنهاد شده است که هرگونه تعلیق و تخفیف مجازات اخلال گران و مفسدان اقتصادی ممنوع باشد.
? رهبر انقلاب اسلامی با این پیشنهاد موافقت کرده و فرمودند؛
بسمه تعالی
با پیشنهاد موافقت میشود. مقصود آن است که مجازات مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه انجام گیرد. در مورد اتقان احکام دادگاهها دقت لازم را توصیه فرمائید.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنه ای
?متن کامل?
نماز یکشنبه ماه ذی القعده
?توجه توجه?
“فردا آخرین یکشنبه ماه ذی القعده است”
? فضیلت نماز یکشنبه ماه ذی القعده:
طبق روایت پیامبر اكرم(ص) هر که آن را به جا آورد :
?توبه اش قبول می شود،
?گناهش آمرزیده می گردد،
?طلبکاران او در روز قیامت از او راضی می شوند،
?با ایمان می میرد،
?دینش گرفته نشود،
?قبرش گشاده و نورانی شود،
?والدینش از او راضی گردند
?مغفرت شامل حال والدین او و ذریه ی او گردد،
?توسعه رزق پیدا می کند،
?ملک الموت در وقت جان دادن با او مدارا کند و به آسانی جان او بیرون شود.
? کیفیت نماز
در روز یکشنبه ماه ذیقعده
?غسل کند
?وضو بگیرد
?چهار رکعت نماز (دو تا دو رکعت)بخواند
?درهر رکعت حمد یک مرتبه
?توحید سه مرتبه و
?معوذتین(ناس وفلق) را نیز یک مرتبه بخواند.
?پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند
و بعد بگوید:( لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، یا عزیز یا غفار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین والمؤمنات فانه لایغفر الذنوب الا انت)
?مفاتیح الجنان
فقه
#بحث_فقهی9
سلام علیکم
جواب سوال اول :دلیل جوازنکس:1-اطلاق آیه وضو2-اطلاق روایات مانند صحیح حمادابن عثمان از امام صادق علیه السلام:«لا بأس بمسح الوضوء مقبلا و مدبرا…»وادله ای که نکس در مسح پاها را جایزمی داندوتفاوتی بین مسح سروپاهاوجودندارد3-اطلاق روایات بیانیه که وضوی معصوم علیه السلام را نقل نموده اندواگر مسح ازبالا به پایین واجب بود باید نقل می شد همانطورکه در شستن صورت حکایت شده است دلیل عدم جواز نکس:قاعده ی اشتغال وضعف ادله ای که دلالت برجواز نکس دارد. مصباح الهدی،ج3،صص278-280
جواب سوال دوم:امام(ره)می فرماید:آیه وضوء(6مائده)مطلق است ودلالتی بر وسیله ی مسح نداردولو بعدازاینکه مقید شده به اینکه بایدبا رطوبت باقیمانده وضو باشد واینکه مسح مقید شده بادست باشد وبارطوبت وضو باشد تخصیص اکثر نیست تا قبیح باشد زیرا حکم در باب مطلق تعلق به طبیعت داردو توجه به افراد نداردوکثرت افرادی که خارج می شوندموجب قبح آن نمی شود بلکه این تقید واحداست وادعای انصراف آیه به افرادمتعارف یعنی مسح باباطن،دفع شده،زیرامتعارف بودن یانبودن آنها ربطی به باب اطلاق که درآن حکم تعلق به طبیعت میگیرد ندارد،البته اگرمراد انصراف طبیعت مطلقه به طبیعت مقیده باشد ادعای انصراف صحیح است والاّ مجرد ترجیح بعضی افرادبربعضی دیگربه خاطر متعارف بودن یانبودن موجب صحت ادعا نمی شود،نهایت می فرماید:تحقق چنین انصرافی مشکل است پس اطلاق آیه باقی است نسبت به اجزای دست وزند وذراع ،کما اینکه دلیلی برتقید بادست راست وجود ندارد وصحیحه زراره دلالت بروجوب ندارد. کتاب الطهارة(امام خمینی)،ج1،صص471-473
جواب سوال سوّم:
امام خمینی(ره):
طول: باید از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند.
عرض: به هر اندازه باشد کافی است.
(توضیح المسائل، 1371، ص 32، م 252 و 253 و 254 و تحریرالوسیله، 1424هـ ق، ج1، ص 20، م 15)
آیت الله اراکی(ره):
طول: باید روی پاها را از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند و احتیاط واجب آن است که تا مفصل را هم مسح نماید.
عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.
(توضیح المسائل، 1372، ص 46، م 251، 252 و 253 و احکام الواضحه، ج1، ص 45، م 251)
آیت الله بهجت(ره):
طول: باید از سر یکی از انگشتان تا بر آمدگی روی پا مسح کند.
عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.
(توضیح المسائل، 1382 ص 52، م 252 و 253 و جامع المسائل، 1384، ج 1 ص 90، احکام وضو)
آیت الله تبریزی(ره):
طول: باید از سر یکی انگشتان تا بر آمدگی روی پا را مسح نماید و احتیاط واجب آن است که تا مفصل مسح نماید.
عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.
(توضیح المسائل، 1378، ص 55، م 258 و 259 و منهاج الصالحین، 1426 هـ ق، ج 1، ص 32 الرابع)
آیت الله خامنه ای(دام ظلّه):
الف) مقدار مسح پا و مسح سر را توضیح فرمایید.
باسمه تعالی. مسح به هر اندازه که باشد کافی است و مسح پا از نظر طول از سر یکی از انگشتان تا مفصل و از نظر عرض به هر مقداری که باشد کافی است.
ب) آیا مسح پا باید شامل کنار انگشتان پا نیز شود؟
باسمه تعالی. مسح کنار انگشتان پا لازم نیست.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
آیت الله خویی(ره):
طول: باید روی پاها را از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند و احتیاط واجب آن است که تا مفصل مسح نماید.
عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است، ولو به اندازه یک انگشت پا کمتر.
(توضیح المسائل، 1422 هـ ق، ص 44، م 258 و 259)
آیت الله سیستانی(دام ظلّه):
طول: باید از سر یکی از انگشت ها تا مفصل مسح نماید.
عرض: پنهای مسح به هر اندازه باشد کافی است ولو به اندازه یک انگشت یا کمتر از یک انگشت.
(توضیح المسائل، 1425 هـ ق ، ص 52، م 251 و 252، 1425 هـ ق ،ص 28، م 4 و العروة الوثقی مع تعلیقه، 1425هـ ق، ص 162، بحث الرابع)
آیت الله شبیری زنجانی(دام ظلّه):
طول: از سر یکی از انگشتان تا بر آمدگی روی پا را مسح کند و احتیاط (این احتیاط، احتیاط مطلق است قید واجب ندارد پس مکلف می تواند هم به این احتیاط عمل کند و هم به فتوای مجتهد دیگری رجوع نماید. البته از نظر آیت … شبیری زنجانی اگر قید واجب همراه احتیاط باشد، حکم فتوی را دارد و رجوع جایز نیست.) آن است که تا مفصل را هم مسح کند.
عرض: احتیاط آن است که مسح پا به اندازه پهنای سه انگشت بسته باشد.
(المسائل الشرعیه، ص 58، م 258 و 259 و توضیح المسائل، 1384، ج 1، ص 60، م 258، 259 و 260)
آیت الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
طول: بنابر احتیاط واجب از سر انگشت ها تا مفصل را مسح نماید.
عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.
(هدایة العباد، ج1، ص 20، م 108)
آیت الله فاضل لنکرانی(ره)
طول: باید از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند و بنابر احتیاط واجب تا مفصل را مسح کند.
عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.
(العروة الوثقی مع تعلیقات، ص 139، الرابع، و توضیح المسائل، 1383، ص 42، م 257، 258 و 259)
ایت الله گلپایگانی(ره):
طول: بنابر احتیاط واجب از سر انگشت ها تا مفصل را مسح نماید.
عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.
(هدایة العباد، ج 1، 1413هـ ق، ص 26، م 108)
آیت الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
طول: روی پاها را سرانگشت ها تا برآمدگی پشت پا مسح کند.
عرض: کافی است به اندازه یک انگشت مسح کند.
(توضیح المسائل، 1382، ص 59، م 272 و 273)
آیت الله نوری همدانی(دام ظلّه):
طول: از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا.
عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.
(توضیح المسائل، 1383، ص 56 و 57، م 253، 254و 255 و منتخب المسائل، 1420 هـ ق)
نکته
⭕️ دیدگاه مشهور فقها در باب اوامر و نواهی
? مشهور علما همچنان که از کتب و عبارات ایشان مشهود است، به استظهار صیغ امر و نهی اکتفا میکنند، و به قرائن عامه و اقتضائیات خاصی که در فهم مراد متکلم تأثیر بسزایی دارند، توجه نمیکنند. برای نمونه آخوند خراسانی در مبحث اول از فصل ثانی درباره معنای صیغه امر میفرماید:
چهبسا برای صیغه، یک دسته معانی ذکر شود که در آنها استعمال شده است و ازجمله آنها ترجی و تمنی و تهدید و انذار و اهانت و احتقار و تعجیز و تسخیر و… شمرده شده است. بدیهی است که صیغه در هیچیک از این معانی استعمال نشده است، بلکه فقط در انشای طلب به کار رفته است؛ جز اینکه انگیزه بر این استعمال همچنان که گاهی برانگیختن و تحریک به سوی مطلوب واقعی است، گاهی نیز یکی از این امور است. نهایت چیزی که میتوان ادعا کرد این است که صیغه برای انشای طلب وضع شده است زمانی که به انگیزه برانگیختن و تحریک باشد نه به انگیزه دیگر؛ پس انشای طلب با آن بعث، حقیقی است و انشای طلب با آن به غرض تهدید، مجاز است و این غیر از استعمال آن در تهدید و غیره است.
همچنین در مبحث ثانی از همین فصل، درباره موضوعُله صیغه امر میفرماید:
بحث ثانی، درباره این است که صیغه حقیقت در وجوب است یا در ندب یا در هدر و یا در معنای مشترک میان آن دو؟ چندین وجه بلکه چندین قول در مسئله وجود دارد. به عقیده ما بعید نیست که هنگام استعمال بدون قرینه ، تبادر در وجوب داشته باشد. مؤید این سخن این است که در صورت مخالفت با آن به خاطر احتمال استحباب با اعتراف به اینکه این صیغه دلالتی بر آن ندارد، عذر آوردن صحیح نیست و پذیرفته نمیشود.
? مرحوم مظفر نیز پس از آنکه صیغه را به» نسبت طلبیه «یا» نسبت بعثیه «معنا میکند، میفرماید که صیغه امر در وجوب ظهور دارد و منشأ این ظهور را هم مانند منشأ ظهور ماده امر در وجوب، همان حکم عقل به لزوم اطاعت امر مولی میداند.
? آخوند خراسانی پس از آنکه صیغه امر را به» انشای طلب « تفسیر میکند و آن را حقیقت در وجوب میداند، میگوید صیغه امر در وجوب ظهور دارد و دلیل آن را اقتضای مقدمات حکمت میداند:
بله در آنجا که آمر درصدد بیان باشد، اقتضای مقدمات حکمت، حمل آن بر وجوب است؛ زیرا استحباب نیاز به مئونه بیان تحدید و تقیید به عدم منع از ترک دارد، برخلاف وجوب که هیچ تحدید و تقییدی در طلب وجوبی نیست.
? مرحوم مظفر و آخوند در باب نواهی نیز با بیانی مشابه آنچه در امر گذشت، صیغه نهی را ظاهر در حرمت میدانند.
@alosoll
مشتق
⭕️انواع مشتق و تفاوت مشتق اصولی و ادبی
? مشتق، در اصطلاح اصولیون ، اسمی است که بر شخصی یا چیزی حمل گردیده و از صفت یا حالت آن حکایت میکند، به گونهای که آن صفت یا حالت، قابل زوال و انفکاک میباشد.
به عبارت دیگر، مشتق اصولی لفظی است که بر یک ذات به اعتبار اتصاف آن به مبدئی از مبادی اطلاق میشود، خواه اتصاف ذات به اعتبار حلول صفت در آن باشد، مانند: حی و حار (ذات متصف به حیات و متصف به حرارت) و یا به اعتبار صدور صفت از ذات باشد، مانند: ضارب و قاتل (ضرب و قتل از فرد صادر شده است) و یا به اعتبار انتزاع وصف از ذات مانند مالک و مملوک (که ملکیت از زید و مال او انتزاع میشود).
⭕️ شرایط مشتق اصولی
? به این ترتیب، مشتق اصولی دو شرط دارد:
1. بر ذات جاری میشود؛ یعنی ذات به آن متلبس و متصف میشود و به گونهای وصف ، عنوان برای ذات میشود و از ذات حکایت میکند؛ یعنی افزون بر این که به ذات اسناد داده میشود گونهای از اتحاد و هویت (این همانی) میان آن و ذات وجود دارد؛
2. این وصف، عنوانی از اوصاف ذاتی شیء (مثل فصل و نوع ) یا از صفات عارض لازم ذات نیست، زیرا باید به گونهای باشد که با زوال آنها ذات زایل نشود تا بتوان گفت آیا اطلاق مشتق بر ذاتی که قبلا تلبس و اتصاف به مبدا داشته در حال حاضر حقیقت است یا مجاز.
به عقیده اصولیها، اطلاق مشتق بر افراد یا اشیا در حال تلبس به مبدا اشتقاق ، حقیقت است و اطلاق آن بر افراد یا اشیایی که در آینده متلبس میشوند، مجاز است، ولی اطلاق مشتق در حال بر «ما انقضی عنه التلبس» یعنی ذاتی که قبلاً تلبس به مبدا داشته و الآن ندارد، اختلافی است و اکثر اصولیون به مجاز بودن آن اعتقاد دارند.
? مشتق در اصطلاح علم نحو
امّا مشتق در اصطلاح علم نحو ، لفظی است که از لفظ دیگر گرفته شده و حروف اصلی آن را در بر دارد، مانند: اشتقاق ضَرَب از ضَرْب و ضارب از یضرب.
? رابطه مشتق اصولی و مشتق ادبی
بنابراین، میان مشتق اصولی و مشتق ادبی رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است؛ یعنی در بعضی از الفاظ، هر دو اصطلاح صادق میباشد، مثل: کاتب و ضارب، در برخی از الفاظ، فقط مشتق اصولی صادق است، مثل: زوج و زوجه، و در مواردی هم، فقط مشتق ادبی صادق است، مانند: افعال.
@alosoll
مشروطیت
اصول نکته ها
⭕️معانی اجماع :
1. اتفاق جماعتی از علما بر یکی از امور دینی که کاشف از رأی معصوم (علیهالسلام) باشد؛
2. اتفاق امت محمد (صلیاللهعلیهوآله) بر یکی از امور دینی ؛ قوانین الاصول، ج1، ص346
3. اتفاق اهل حل و عقد امت محمد (صلیاللهعلیهوآله)؛ التعریفات، ص4
4. اجتماع مجتهدان امت محمد (صلیاللهعلیهوآله) در یک عصر بر یکی از امور دینی؛ دروس فی علم الاصول، ج1، ص273
5. اتفاق اهل حرمین ( مکه و مدینه )؛
6. اتفاق اهل مصرین ( کوفه و بصره ).
با توجه به اختلاف تعبیرهای موجود در تعریف اجماع، میتوان چنین نتیجه گرفت که اجماع به معنای اتفاق جماعتی بر حکم شرعی است، به صورتی که در اثبات آن حکم مؤثر باشد.مقالات اصولی، ص36-37 (محمد موسوی بجنوردی)
این تعریف دربرگیرنده تعریفهای علمای شیعه و سنی است، هر چند آنها در دلیل حجیت اختلاف دارند؛ اهل سنت میگویند: دلیل حجیت این است که امت بر خطا اجتماع نمیکنند؛ «لا تجتمع امتی علی خطاء»، ولی شیعه اجماع امت را به دلیل کشف از حکم معصوم (علیهالسلام) حجت میداند.
@alosoll
توجه توجه
حدیث
حجاب
حدیث
اصول
#تعارض_اصل_با_ظاهر
فقهاء گفته اند اگر اصل با ظاهر تعارض کند، اگر چنانچه ظاهر، حجت شرعی بود مثل شهادت دو نفر عادل ويا روایت ، پس شکی نیست که مقدم بر اصل است و اما اگر حجت شرعی نبود بلکه مستندش عرف و عادت غالب و با قرائن ظاهری و مانند آن بود، در این صورت گاهی به اصل عمل می کنند و بر ظاهر مقدم می دارند چنانکه غالبا در ابواب فقه همینطور است، و گاهی عمل به ظاهر میکنند و مقدم بر اصل می دارند و گاهی هم محل خلاف است.
پس در اینجا چهار قسم است:
١. ظاهر مقدم بر اصل باشد چون ظاهر حجت شرعی است مثل اینکه دو عادل شهادت بدهند برای روزه دار به اینکه شب داخل شده، در اینجا روزه دار می تواند عمل به قول آن دو نفر کند و افطار نماید اگر چه طبق اصل استصحاب شک در شب شدن،عدم آن است.
۲. أصل مقدم بر ظاهر باشد مثل اینکه انسان یقین داشته باشد لباسی نجس است وشک کند در زوال آن نجاست، گفته اند باید استصحاب نجاست کند هرچند قرائن ظاهری برخلاف آن باشد (یعنی قرائن بر طهارت لباس باشد مثل اینکه: لباسی که انسان دیده بود خونی است سپس آن را در دست کسی بدون خون ببیند، حالا شک دارد آیا آن شخص لباس را تطهیر کرده یا نه ؟ گفته اند باید استصحاب نجاست کند گرچه ظاهر حال آن شخص آن است که آن را تطهیر کرده.
٣. ظاهر مقدم بر اصل باشد مثل اینکه روزه دار بعد از ظهر شک کند که آیا نیت روزه کرده یا نه؟ گفته اند اعتنا به آن شکش نکند و روزه اش صحیح است هرچند اصل آن است که نیت نکرده است ولی ظاهر آن است که او اخلال به واجب نکرد
٤. موردی که محل خلاف است که آیا ظاهر مقدم است در آن مورد با اصالت غساله حمام (یعنی آبی که از بدن مردم در حمام به زمین می ریزد) مشهور فقهاء گویند آن آب نجس است زیرا ظاهر آن است که اکثر مردم با نجاست، آب بر خود می ریزند و بعضی دیگر گفته اند اصل طهارت آن آب است.
النضید ج۸،ص۲۰۱
@fiqh_osoul
اصول
مفاتیح الشرایع فیض، اثری کم نظیر در فقه شیعی
فیض کاشانی عالم کم نظیری است. در کل تمدن اسلامی آدم هایی به مانند او زیاد نبوده اند. آدمی است داری ابعاد مختلف فرهنگی. زندگی و رفتار اجتماعی اش هم نشان می دهد آدم مستقلی بوده. در هر زمینه ای که وارد شده اجتهادات کم ندارد. فیض با اینکه گرایشات اخباری داشته اما اخباری گری او هم متفاوت با ملا امین استرابادی است (در این باره بعدا خواهم نوشت). فیض شاید از نخستین نمونه های فقهایی باشد که با وجود گرایش به نوعی اخباری گری کتاب فقهی به شیوه معمول در میان مجتهدان اصولی نوشته. بعد از او البته نوشتن در فقه فروعی در میان اخباریان بیشتر معمول شد و به ویژه در میان فقهای اخباری معتدل. اصلا نوشتن در این نوع ادبیات فقهی خود موجب اعتدال در گرایشات اخباری می شد. فقه اخباری اصلا فقه نیست و نمی تواند فقه باشد. فقه دانش استنباط است و حدائق به همین دلیل نوشته کسی است که اخباری معتدل بوده.
کتاب مفاتیح فیض نشان می دهد او در دانش فقه آدمی است به غایت دانشمند و مطلع. شیوه نگارش این کتاب کم نظیر است و برای حفظ و تدریس و حاشیه نویسی از نمونه های اعلاست. به همین دلیل هم برای دست کم دو قرن این کتاب یکی از محوری ترین کتاب ها برای تدریس و تدرس فقه و برای شرح نویسی و تحشیه نگاری بوده و حتی بزرگ اصولیان وحید بهبهانی بر این کتاب شرحی مهم نوشته است. بسیاری دیگر از فقهای مهم اصولی بر این کتاب شرح و تحشیه نوشته اند. بعدها البته متون دیگر و از همه مهمتر عروه جای مفاتیح را گرفت.
سبک نگارشی کتاب بدیع است و مشخصه ایجاز در نقل مطالب ضمن پرداختن به فروع فقهی بسیار و اشاره به ادله دارد و حتی اختلاف فقها را در نظر دارد. همین ویژگی ها کتاب را برای تدریس و شرح و حاشیه نویسی مناسب کرده است.
فیض در این کتاب بسان فقیهی ظاهر می شود که اهل استدلالات فقهی و توجه به ادله مختلف است و به شیوه اخباریان با وجود تأثیرپذیری ها پایبند نیست. شیوه او را متأثر از محقق اردبیلی دانسته اند.
منبع:کانال تلگرامی دکتر حسن انصاری
@fiqh_osoul
اصول
مفاتیح الشرایع فیض، اثری کم نظیر در فقه شیعی
فیض کاشانی عالم کم نظیری است. در کل تمدن اسلامی آدم هایی به مانند او زیاد نبوده اند. آدمی است داری ابعاد مختلف فرهنگی. زندگی و رفتار اجتماعی اش هم نشان می دهد آدم مستقلی بوده. در هر زمینه ای که وارد شده اجتهادات کم ندارد. فیض با اینکه گرایشات اخباری داشته اما اخباری گری او هم متفاوت با ملا امین استرابادی است (در این باره بعدا خواهم نوشت). فیض شاید از نخستین نمونه های فقهایی باشد که با وجود گرایش به نوعی اخباری گری کتاب فقهی به شیوه معمول در میان مجتهدان اصولی نوشته. بعد از او البته نوشتن در فقه فروعی در میان اخباریان بیشتر معمول شد و به ویژه در میان فقهای اخباری معتدل. اصلا نوشتن در این نوع ادبیات فقهی خود موجب اعتدال در گرایشات اخباری می شد. فقه اخباری اصلا فقه نیست و نمی تواند فقه باشد. فقه دانش استنباط است و حدائق به همین دلیل نوشته کسی است که اخباری معتدل بوده.
کتاب مفاتیح فیض نشان می دهد او در دانش فقه آدمی است به غایت دانشمند و مطلع. شیوه نگارش این کتاب کم نظیر است و برای حفظ و تدریس و حاشیه نویسی از نمونه های اعلاست. به همین دلیل هم برای دست کم دو قرن این کتاب یکی از محوری ترین کتاب ها برای تدریس و تدرس فقه و برای شرح نویسی و تحشیه نگاری بوده و حتی بزرگ اصولیان وحید بهبهانی بر این کتاب شرحی مهم نوشته است. بسیاری دیگر از فقهای مهم اصولی بر این کتاب شرح و تحشیه نوشته اند. بعدها البته متون دیگر و از همه مهمتر عروه جای مفاتیح را گرفت.
سبک نگارشی کتاب بدیع است و مشخصه ایجاز در نقل مطالب ضمن پرداختن به فروع فقهی بسیار و اشاره به ادله دارد و حتی اختلاف فقها را در نظر دارد. همین ویژگی ها کتاب را برای تدریس و شرح و حاشیه نویسی مناسب کرده است.
فیض در این کتاب بسان فقیهی ظاهر می شود که اهل استدلالات فقهی و توجه به ادله مختلف است و به شیوه اخباریان با وجود تأثیرپذیری ها پایبند نیست. شیوه او را متأثر از محقق اردبیلی دانسته اند.
منبع:کانال تلگرامی دکتر حسن انصاری
@fiqh_osoul
اصول فقه
☀️پیدایش علم اصول فقه
? بهره بردارى از علم اصول و استخدام این علم براى علم فقه بدون شک پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) آغاز شد و به تدریج در اثر ازدیاد مسائل مورد ابتلا و دور شدن از زمان حیات آن بزرگوار رو به فزونى و توسعه رفت و حتى نسبت به فقه شیعه بهرهبردارى از علم اصول مخصوصا بهمعناى وسیع آن پس از غیبت کبرى (329 ه ق) آغاز شد، چه در زمان پیغمبر و نسبت به شیعه حتى در زمان امامان به علّت دسترسى به کسانى که قول و فعل و تقریر آنان حجیّت داشت چندان نیازى به اجتهاد و به کار بردن قواعد اصولى نبود.
? بنابراین از آن روزی که نیاز به اجتهاد برای معرفت به احکام الهی نمایان شد، باب مسائل اصول فقه هم گشوده گردید. اگر چه روال گشایش و پیدایش مسائل اصولی شیعه در قیاس با اهلسنت کندتر شکل گرفت، ولی اصل پیدایش این علم در میان اصحاب ائمه مقارن با اهل سنّت است. این درست است که حضور اهلبیت نیاز شیعه به تأسیس احکام در باب مسائل مستحدثه را پاسخگویی میکرد، ولی عدم امکان دسترسی شیعیان در مناطق و دوران مختلف به امام معصوم، نیاز به اجتهاد در سطوحی نه چندان پیچیده را مطرح مینمود. و استنباط حکم مرهون منطق استنباط و تضلّع بر قواعد اصولی است.
? در باب این که نخستین مدوّن علم اصول فقه چه کسی است؟ اختلاف بسیاری وجود دارد. اگر ما تدوین علم اصول را به معنی جمع مباحث و تبویب نسبی مسائل یک علم در یک مجموعه بدانیم، بیشک باید اولین مدوّن علم اصول را در سدههای متأخر از ادوار اولیه جستجو کنیم. چه این که حتی کتاب «شافعی» در علم اصول، کامل نبوده و به این معنی نمیتواند یک اصول مدوّن باشد. اما اگر منظور از تدوین علم اصول را تأسیس مباحث آن علم فرض کردیم، در این صورت شکی نیست که اولین تدوین کنندگان این علم-به شهادت کتب تراجم- برخی اصحاب ائمه مانند «هشام بن حکم» میباشند. او دو رساله در علم اصول فقه دارد:«کتابالالفاظ و مباحثها» و «کتاب الاخبار و کیف تصح» است که ظاهرا در اولی مباحث ظهورات را بررسی کرده و در رسالهی دوم مباحث خبر متواتر و خبر واحد و شرایط صحت روایت را بررسی کرده است.
? در کنار «هشام بن حکم» برخی از رجال نامی قرن دوم و سوم مانند «قاضی ابویوسف(م 182)» و «محمدبنحسن شیبانی(م 182 یا 189)» صاحب کتاب « الاستحسان» و «الاجتهاد بالرأی» که هر دو از شاگردان «ابوحنیفه» بودهاند و یا «شافعی(م 204)» صاحب کتاب «الرساله» به چشم میخورند که صاحب رسالههایی کوچک و بزرگ در علم اصولفقه هستند. علاوه بر ایشان میتوان به «یونسبنعبدالرحمن» صحابی امام رضا(ع) و صاحب رسالهی «کتاب اختلاف الحدیث» و همچنین «ابوسهل نوبختی» صاحب «کتاب العموم و الخصوص» اشاره کرد که از نخستین دانشمندان این علم به شمار میآیند.
@alosoll
علم اصول
☀️پیدایش علم اصول فقه
? بهره بردارى از علم اصول و استخدام این علم براى علم فقه بدون شک پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) آغاز شد و به تدریج در اثر ازدیاد مسائل مورد ابتلا و دور شدن از زمان حیات آن بزرگوار رو به فزونى و توسعه رفت و حتى نسبت به فقه شیعه بهرهبردارى از علم اصول مخصوصا بهمعناى وسیع آن پس از غیبت کبرى (329 ه ق) آغاز شد، چه در زمان پیغمبر و نسبت به شیعه حتى در زمان امامان به علّت دسترسى به کسانى که قول و فعل و تقریر آنان حجیّت داشت چندان نیازى به اجتهاد و به کار بردن قواعد اصولى نبود.
? بنابراین از آن روزی که نیاز به اجتهاد برای معرفت به احکام الهی نمایان شد، باب مسائل اصول فقه هم گشوده گردید. اگر چه روال گشایش و پیدایش مسائل اصولی شیعه در قیاس با اهلسنت کندتر شکل گرفت، ولی اصل پیدایش این علم در میان اصحاب ائمه مقارن با اهل سنّت است. این درست است که حضور اهلبیت نیاز شیعه به تأسیس احکام در باب مسائل مستحدثه را پاسخگویی میکرد، ولی عدم امکان دسترسی شیعیان در مناطق و دوران مختلف به امام معصوم، نیاز به اجتهاد در سطوحی نه چندان پیچیده را مطرح مینمود. و استنباط حکم مرهون منطق استنباط و تضلّع بر قواعد اصولی است.
? در باب این که نخستین مدوّن علم اصول فقه چه کسی است؟ اختلاف بسیاری وجود دارد. اگر ما تدوین علم اصول را به معنی جمع مباحث و تبویب نسبی مسائل یک علم در یک مجموعه بدانیم، بیشک باید اولین مدوّن علم اصول را در سدههای متأخر از ادوار اولیه جستجو کنیم. چه این که حتی کتاب «شافعی» در علم اصول، کامل نبوده و به این معنی نمیتواند یک اصول مدوّن باشد. اما اگر منظور از تدوین علم اصول را تأسیس مباحث آن علم فرض کردیم، در این صورت شکی نیست که اولین تدوین کنندگان این علم-به شهادت کتب تراجم- برخی اصحاب ائمه مانند «هشام بن حکم» میباشند. او دو رساله در علم اصول فقه دارد:«کتابالالفاظ و مباحثها» و «کتاب الاخبار و کیف تصح» است که ظاهرا در اولی مباحث ظهورات را بررسی کرده و در رسالهی دوم مباحث خبر متواتر و خبر واحد و شرایط صحت روایت را بررسی کرده است.
? در کنار «هشام بن حکم» برخی از رجال نامی قرن دوم و سوم مانند «قاضی ابویوسف(م 182)» و «محمدبنحسن شیبانی(م 182 یا 189)» صاحب کتاب « الاستحسان» و «الاجتهاد بالرأی» که هر دو از شاگردان «ابوحنیفه» بودهاند و یا «شافعی(م 204)» صاحب کتاب «الرساله» به چشم میخورند که صاحب رسالههایی کوچک و بزرگ در علم اصولفقه هستند. علاوه بر ایشان میتوان به «یونسبنعبدالرحمن» صحابی امام رضا(ع) و صاحب رسالهی «کتاب اختلاف الحدیث» و همچنین «ابوسهل نوبختی» صاحب «کتاب العموم و الخصوص» اشاره کرد که از نخستین دانشمندان این علم به شمار میآیند.
@alosoll
مباهله
? #یوم_المباهله (۲)
#بیانات_علماء
? مباهله، روز نشان دادن عظمت اهل البیت (علیهم السلام) میباشد…
(فَمَنْ حاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْانَدْعُ اَبْناءَنا وَ اَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّه عَلَي الْكاذِبينَ)
?از مظاهر و دلائل قوّت ايمان پيغمبر (صلی الله عليه وآله) به رسالتش داستان مباهله است، زيرا پيشنهاد مباهله از طرف آن حضرت اگر مؤمن به دعوت خود نبود، يك #انتحار_واقعي و دادن سند بطلان دعوت به دست دشمن بود.
?چون حال از دو قسم بيرون نبود، يا نفرين نصاراي نجران در حق آن جناب #مستجاب ميشد، و يا آنكه نه نفرين نصاري و نه نفرين پيغمبر (صلي الله عليه وآله) به آنها مستجاب ميگشت كه در هر دو صورت بطلان ادعاي آن حضرت آشكار ميگشت.
⭕️ هيچ خردمندي كه مدعي نبوّت باشد، چنين پيشنهادي نداده و سند بطلان دعواي خود را به دست مردم نخواهد داد مگر آنكه صد در صد اطمينان به استجابت دعاي خود و هلاكت دشمن داشته باشد، و پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله) چون يقين جزمي به صحّت رسالت و استجابت دعاي خود و نابودي دشمن در صورت مباهله داشت با #كمال_شجاعت و صراحت پيشنهاد مباهله داد.
? شركتدادن علي و حسن و حسين و فاطمه زهرا (عليهم السّلام) در مباهله كه به تعيين و امر خداوند بود نيز دليل بر اين است كه اين چهار نور مقدّس كه با پيغمبر در مباهله حاضر شدند، شايستهترين و گراميترين خلق در نزد خدا، و #عزيزترين همه در نزد پيغمبر خدا بودهاند.
?آيه مباهله اعلان #جلالت_مقام، و تقرب خاصّ آنها به خداوند متعال است. جريان مباهله را مفسّرين بزرگ و محدّثين و مورّخين در كتابهاي تفسير و حديث و تاريخ نقل كردهاند، و از اينكه مصادر و مدارك آن را نشان بدهيم بينيازيم.
?اما در عين حال چندين كتاب را نام ميبريم تا هركس خواست مراجعه نمايد:
تفسير طبري، بيضاوي، نيشابوري، كشاف، الدرالمنثور، اسباب النزول واحدي، اكليل سيوطي، مصابيح السنة، سُنن ترمذي و كُتُب ديگر.
? منبع: کتاب پرتوی از عظمت امام حسین (علیه السلام)، تألیف آیت الله صافی گلپایگانی.
چرا باید حجاب داشته باشیم
*بیان احکام وپاسخگویی به زبان ساده وروشن*:
شبهات
چرا ما باید حجاب داشته باشیم ؟
اصلا چرا حجاب در ایران باید اجباری باشه در حالی که در اسلام اجباری نیست ؟ (دین خدا به اجبار نیست ۲۵۶ بقره)
پاسخ :
۱.دین به اجبار نیست نه احکام
دین خدا به اجبار نیست (بقره۲۵۶) در پذیرش اصل دین است نه احکام آن یعنی شما در انتخاب ابتدایی دین اجباری ندارید اما اگر آن را انتخاب کردید باید به احکام آن پایبند باشید .
مانند دانش آموز که در انتخاب مدرسه آزاد است و ولی بعد از آن که مدرسه ای را انتخاب کرد باید به تمام قوانین آن مدرسه پایبند باشد.
پس نمی توان گفت : من مسلمانم اما حجاب را قبول ندارم .
۲. نظر اکثریت
در اجتماع باید نظر اکثریت افراد جامعه مورد نظر باشد و اگر هرکس بخواهد نظر شخصی خود را در اجتماع اجراع کند جامعه دچار هرج و مرج می شود مانند آنکه بگویید می خواهم اتوبان را بر عکس رانندگی کنم.
در جامعه ما هم نظر اکثریت مردم( که به جمهوری اسلامی رای دادن است) که رعایت حجاب است باید رعایت شود . بله قانون با کسی که در خانه خود جلوی نامحرم بی حجاب باشد کاری ندارد.
۳. آرامش و احساس بهتر
تمام کسانی بی حجاب بوده و بعد مسلمان و با حجاب شدند اقرار کردند که وقتی حجاب دارند آرامش بیشتری و احساس بهتری دارند. (مراجعه به عکس)
۴. حجاب زنان اسرائیلی
صهیونیسم که خود مروج فحشا و بی حجابی در جهان است . برای خودشان تبلیغ حجاب می کنند. آیا تا به حال به حجاب زنان یهودی توجه کرده اید؟ (مراجعه به عکس و کلیپ )
اگر حجاب بد بود هیچ وقت برای خودشان انتخاب نمی کردند.
۵. خیانت به هم نوع(زنان دیگر)
بی حجابی ما علاوه بر اینکه مردان جامعه را دچار مشکلات بسیار مانند : افسردگی ، گناه و … می کند ، بعلاوه وقتی مردی در خیابان چشمش به زن بی حجابی بیفتد ، آن را با همسر خود مقایسه کرده و نسبت به همسر و زندگی
بی میل می شود و ….
پس بی حجابی ما خیانت به خانمی است که شما همسر او را هوایی کردید.
۶. و بی حجاب باعث مشکلات بسیاری ازجمله
بالا رفتن آمار طلاق ، به خطر افتادن سلامت جامعه ، از بین رفتن استحکام خانواده و ….
__________
#شبهات
#حجاب_1
#چرا_حجاب_1
?????
مجاهدان و آبادگران فرهنگی در مناطق محروم
(سرباز امام زمانی بیاداخل?)
https://telegram.me/joinchat/DjW19D8Tb9SPv-YlhzvTGA
?فورواردکنید
حکایت علما
.:. حجره فقاهت .:.:
#حکایات_علماء
#تشرف_یافتگان (۴)
? حکایت تشرف علامّه میرجهانی و شفای بیماری ایشان
? دانشمند فرزانه، علامه میرجهانى (قدس سره الشریف)، بعد از مدتى اقامت در نجف اشرف به اصرار پدرش به اصفهان بازگشت و به نشر معارف و فضائل اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم الصلاة و السلام) پرداخت و بعد از فوت پدر بزرگوارش به مشهد مقدّس مشرّف گردید و در آنجا ساکن شد.
?در این بین، مدتى به کسالت نقرس، سیاتیک و عرق النساء، مبتلا شده بود و چندین سال در اصفهان و تهران و خراسان معالجه نمود؛ ولى اصلاً بهبودى حاصل نشده بود، تا اینکه خود ایشان مىفرمود: «بعضى از دوستان آمدند و مرا به شیروان بردند و در مراجعت، در قوچان توقف کردیم.
? روزى به زیارت امامزادهاى که در خارج شهر قوچان و معروف به «امامزاده ابراهیم» است رفتیم و چون هواى لطیف و منظره جالبى داشت، رفقا گفتند: «ناهار را در اینجا بمانیم، خیلى خوب است.» گفتم:عیبى ندارد…
? پس آنها مشغول تهیه غذا شدند و من گفتم: براى تطهیر به رودخانه مىروم. گفتند: راه قدرى دور است و براى درد پاى شما، مشکل است. گفتم: «آهسته آهسته مىروم» و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم و در کنار رودخانه نشستم و به مناظر طبیعى نگاه مىکردم.
? ناگهان دیدم شخصى که لباس نمدى چوپانى در بَر داشت آمد و سلام کرد و گفت: آقاى میرجهانى! شما با اینکه اهل دعا و دوا هستى، هنوز پاى خود را معالجه نکردهاى؟!
? گفتم: تاکنون که نشده است. گفت: آیا دوست دارى من درد پایت را علاج کنم؟ گفتم: البتّه!
پس آمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوى کوچکى در آورد و اسم مادر مرا پرسید (یا بُرد) و سر چاقو را به موضع درد گذاشت و به پائین کشید، تا به پشت پا آورد و فشارى داد که بسیار متألم شدم. آخ گفتم.
? چاقو را برداشت و گفت: برخیز خوب شدى. خواستم مانند همیشه با کمک عصا برخیزم، عصا را از دست من گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. دیدم پایم سالم است؛ برخاستم ایستادم و دیگر ابداً پایم درد نداشت.
? به او گفتم: شما کجا هستید؟ فرمود: من در همین قلعهها هستم و دست خود را به اطراف گردانید. گفتم: من کجا خدمت شما برسم؟ فرمود: تو آدرس مرا نخواهى داشت؛ ولى من منزل شما را مىدانم و آدرس مرا گفت و فرمود: هر وقت مقتضى باشد، خودم نزد تو خواهم آمد و رفت. در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند: آقا عصا کو؟ گفتم: آقا را دریابید! هر چه تفحص کردند، اثرى از او نیافتند.
? منبع: عنایات حضرت مهدى “سلام الله علیه” به علماء و طلاب، ص ۱۸۴و ۱۸۵.
? همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
? @hojre_feghahat
اجزای مقاله
ک مقاله اصیل علمی شامل قسمتها و بخشهای زیر میباشد:
عنوان (Tittle)
چکیده (Abstract)
کلمات کلیدی (Keywords)
مقدمه (Introduction)
مواد و روشها (Materials and methods)
نتایج (Results)
بحث (Discussion)
نتیجهگیری (Conclusion)
تقدیر و تشکر (Achnowledgment)
مراجع (References)
ضمیمه (Appendix)
موارد تکمیلی (Supplementary materials)
لازم به ذکر است که ممکن است بخشهای 6 و 7 با هم ادغام شده با عنوان Results and Discussion نوشته شوند. توجه شود که بعضی از بخشهای گفته شده مثل قسمتهای 9، 11 و 12 لزوما در همه مقالات وجود ندارند و وجود آنها به نوع مقاله و ژورنال مورد نظر بستگی دارد.
در ادامه به توضیح هر یک از این قسمتها میپردازیم:
عنوان مقاله
عنوان مقاله نخستین چیزی است که دیگران را به خواندن مقاله شما جلب میکند. عنوان مقاله باید گویای علمی باشد و به درستی بتواند کاری را که انجام شده، عرضه کند. عنوان هم باید گویای متن باشد و هم دارای جذابیت باشد. از نوشتن عنوانهای طولانی باید خودداری نمود. همچنین از کلمات اختصاری شناخته نشده در عنوان مقاله نباید استفاده کرد. عنوان مقاله میتواند در قالب یک جمله یا عبارت پرسشی نوشته شود که در این حالت توجه دیگران به موضوع بیشتر جلب خواهد شد.
چکیده مقاله
در این قسمت باید چکیده فعالیت پژوهشی ضمن بیان اهمیت موضوع و نتایج به دست آمده، به طور شفاف و دقیق در قالب تعداد محدودی از کلمات (وابسته به نوع مجله مثلا میتواند حداکثر تا 200 کلمه باشد) توضیح داده شود. چکیده بایستی به گونهای نوشته شود که دیگران را به خواندن مقاله شما ترغیب کند. اگر کلمات اختصاری در چکیده بکار رود، باید عبارت کامل آن در داخل پرانتز و پس از عبارت اختصاری نوشته شده و یا کلمه اختصاری در داخل پرانتز و پس از عبارت کامل آن نوشته شود. معمولا زمان افعال چکیده یک مقاله زمان حال است اما میتوان از افعال زمان گذشته نیز استفاده نمود.
به طور کلی دو نوع چکیده وجود دارند:
1-توصیفی(Descriptive): چکیده های توصیفی در زمینه های علوم انسانی و علوم اجتماعی یا روانشناسی مورد استفاده قرار می گیرند. این نوع از چکیده ها حدود ۵۰ تا ۱۰۰ کلمه هستند. ساختار یک چکیده ی توصیفی عموما به شکل زیر است: 1- تاریخچه 2-هدف 3-مطلب خاص مورد توجه / مورد علاقه ی مقاله 4-مروری بر محتویات (این بخش الزامی نیست)
2-چکیده ی راهنمای تمام نما (Informative): چکیده های راهنما عموما در مقالات مهندسی، علوم یا روانشناسی مورد استفاده قرار می گیرند. این چکیده های حدودا ۲۰۰ کلمه را شامل می شوند. اکثر این چکیده ها از بخش های زیر تشکیل می شوند: 1-تاریخچه 2-هدف مقاله 3-روش مورد استفاده 4-یافته ها/نتایج 5-نتیجه گیری
نوع چکیده ی مورد استفاده به رشته ی موردنظر بستگی دارد.
نکاتی در جهت نگارش چکیده
ابتدا مقاله را چند بار مطالعه نموده و نکات اصلی آن را دریابید. سپس هر بخش را در نظر گرفته و آن را به یک ۱ تا ۲ جمله خلاصه کنید. سپس جملات جمع آوری شده را دوباره بخوانید تا مطمئن شوید که مباحث اصلی موجود در مقاله را پوشش می دهد.
اطمینان حاصل نمایید که در رابطه با هر یک از نکات کلیدی ساختار چکیده مطلبی آورده اید. چکیده ی نگارش شده را بررسی نمایید و در صورت وجود کلمات غیرضروری آنها را حذف نموده و آن را دوباره به شکلی روان نگارش نمایید.
چه چیز یک چکیده را خوب و تاثیرگذار می کند؟
جهت نگارش چکیده از یک متن قابل مفهوم و خلاصه استفاده می شود و می توان از خود آن چکیده اطلاعاتی دریافت نمود. تمام مولفه های آکادمیک لازم را از متن کامل انعکاس دهد که باید شامل هدف، تمرکز، روش ها، نتایج و استدلال ها باشد. هیچ گونه اطلاعاتی خارج از مقاله در خود نداشته باشد. به زبان روان و سلیس نوشته شده و برای گستره ی وسیعی از خوانندگان از جمله خوانندگان با رشته های علمی تخصصی قابل فهم باشد. به زبان مجهول نوشته می شود تا به جای تمرکز بر اشخاص، بیشتر با تمرکز بر موارد مهم، یافته ها را گزارش دهد.
عموما هیچ مرجعی را شامل نمی شود.
چگونگی نوشتن کلمات کلیدی مقاله علمی
کلمات کلیدی در مقاله بسیار مهم میباشند. کلمات کلیدی بیان کننده موضوع مقاله هستند که جهت شناساندن و معرفی مقاله به جامعه علمی کاربرد دارند. به این ترتیب دیگر نویسندگان و پژوهشگران با جستجوی عبارات پژوهشی مورد نظر خود در کلمات کلیدی، میتوانند به مقاله شما دست یابند.
چگونگی نوشتن مقدمه مقاله علمی
اگر خوانندگان با مطالعه مقدمه مقاله، به نوشته شما علاقمند نشوند، مقاله از دست رفته است! در قسمت مقدمه، میبایست تاریخچه و اهمیت موضوع، مشکلات و نقاط ضعف روشهای پیشین و رویکرد شما برای حل این مشکلات نوشته شود. در آغاز مقدمه بهتر است به صورت کلی صحبت کرده و به تدریج به توضیح توضیحات جزییات و موضوع اصلی پژوهش پرداخته شود. در این بخش، پژوهشها و نتایج بدست آمده در گذشته مرور شده، کمبود و یا نقص آنها تشریح شده و سپس راهکار مورد استفاده توسط نویسندگان که دلیل نوشتن مقاله میباشد، توضیح داده خواهد شد. در آخرین پاراگراف بخش مقدمه، مرسوم است ساختار کلی مقاله و اینکه در بخشهای بعدی آن چه عنواینی مطرح خواهد شد، بیان گردد. زمان افعال استفاده شده در این بخش تلفیقی از گذشته و حال میباشد. بخشهای مختلف مقدمه شامل:
پاراگراف اول: بیان کلی حوزه و حیطه علمی مساله.
پاراگراف دوم و سوم: انتقال آرام از کلیات به جزییات و بیان مشخص (دقیق) با مرور پژوهشهای پیشین و ذکر اهمیت و ضرورت پژوهش.
پاراگراف چهارم: مهمترین پاراگراف و قلب مقدمه که شامل خلاصه نکات مهم از فعالیت انجام شده توسط شما در مقاله میباشد. معمولا این پاراگراف با عبارت “In this paper, …” آغاز میشود.
پاراگراف پنجم: ارتباط، تفاوتها و برتریهای فعالیت شما با دیگر کارهای مشابه انجام شده.
پاراگراف ششم: بیان بخش بندی ادامه مقاله با ذکر کلیات هر بخش. به عنوان مثال: The reminder of this paper is organized as follows: In Section 2 … is explained. … Finally, Section 5 Concludes the paper.
بخش مواد و روش های مقاله علمی
ممکن است مقاله در مورد یک موضوع عملی، تئوری یا شبیه سازی باشد. اگر موضوع مقاله عملی باشد در این قسمت کلیه مواد و دستگاههای استفاده شده، پروتکل انجام آزمایش و چگونگی فراهم آوردن مقدمات آزمایش به طور کامل و دقیق عنوان میشود. اگر مقاله تئوری یا شبیه سازی باشد بایستی روابط ریاضی، فرضیهها، اثبات قضیههای ذکر شده، نرم افزارهای استفاده شده و مقادیر عددی پارامترها به طور کامل در جدول نوشته شود، به طوری که خواننده با دنبال کردن مقاله بتواند به همان نتایج دست یابد.
اصول:
تنها درصورتی که مطالعه آنقدر پیچیده است که به این شکل میتوان کمی فضا ذخیره نمود، اصول را به صورت جداگانه توصیف نمایید.
مواد شیمیایی تخصصی، موارد مورد استفاده در زمینه ی زیست شناسی و هر یک از مواد یا منابعی را که عموما در آزمایشگاه ها یافت می شوند در متن بیاورید.
از مواردی از قبیل لوله های آزمایش، سر سمیلر، لیوان آزمایشگاه و غیره، یا تجهیزات استاندارد آزمایشگاه از قبیل یک نوع خاص از تجهیزات از قبیل سانتریفیوژها(Centrifuge)، اسپکتروفتومترها(Spectrophotometer)، پیپتورها(Pipettor) و غیره که در اکثر آزمایشگاها یافت می شوند چشم پوشی نمایید.
اگر استفاده از یک نوع خاص از تجهیزات، یک نوع انزیم، یا کشت میکروب در آزمایشگاه از یک تهیه کننده ی به خصوص در جهت موفقیت آزمایش ضروری است، پس این وسیله یا آنزیم یا … و منبع باید انتخاب شوند، در غیراینصورت خیر.
موارد مورد استفاده ممکن است در یک پاراگراف جداگانه مورد استفاده قرار گیرند یا اینکه ممکن است همگام با روشهای شما شناسایی گردند.
در علم زیست شناسی، ما غالبا با محلول ها سروکار داریم. آنها را با نام خطاب کرده و همگی را شامل غلظت های(Concentration) واکنشگرها و PH محلول های آبی و حلال در محلولهای غیرآبی، به طور کامل توصیف می کنیم.
روشها:
روش را شرح دهید (نه جزئیات هر روش که همگی از روش یکسان استفاده نمودند)
روش را به طور کامل شرح دهید، شامل ویژگی هایی از قبیل درجه حرارت، دوره ی نهفتگی(Incubation Times) و غیره.
به جهت مختصرگویی، روشهای کنونی تحت سرفصلهای اختصاص داده شده به روشهای به خصوص یا گروهی از روشها عنوان گردد.
تعمیم گزارش دهید که روشها چگونه در حالت کلی اجرا شدند، نه اینکه چگونه به شکل به خصوصی در یک روز خاص اجرا گردیدند. همواره به این فکر کنید که چه چیزی به یک محقق دیگر در موسسه ی دیگر که در حال کار روی پروژه خود است، مرتبط می باشد.
اگر از روش هایی استفاده نمایید که به خوبی مستند شده اند، روش را با نام خطاب نموده و بس. برای مثال، آزمایش Bradford بسیار شناخته شده است. نیازی نیست روش را به طور کامل گزارش کنید ، تنها بدین موضوع اشاره کنید که از آزمایش Bradford جهت تخمین غلظت پروتئین و شناسایی استاندارد مورد استفادهی شما استفاده نمودید. همین موضوع برای روش SDS-PAGE و بسیاری روشهای معروف دیگر در زیستشناسی و زیست-شیمی(Biochemistry) هم صادق است.
سبک:
• استفاده از زمان معلوم در هنگام مستندسازی روش ها بدون استفاده از اول شخص بسیار مشکل یا غیرممکن است، که توجه خواننده را بیشتر به محقق جلب می کند تا به کار. از این رو، هنگام نگارش روش ها بیشتر نویسندگان از زمان مجهول سوم شخص استفاده می نمایند.
• در این بخش و هر بخش دیگر مقاله از نثر عادی استفاده نمایید – از لیست های غیررسمی دوری نموده و از جملات کامل استفاده نمایید.
از موارد زیر اجتناب کنید:
• موارد بیان شده و روش ها مجموعه ای از دستورالعمل ها نیستند.
• تمام اطلاعات و پیشینه ی توصیفی را حذف کنید – این موضوعات را برای بخش گفتگو نگه دارید.
• اطلاعاتی را که به شخص سوم غیرمرتبط است حذف کنید، برای مثال اینکه از چه ظرف یخی استفاده نمودید، یا اینکه چه شخصی به اطلاعات دسترسی پیدا کرده است.
بخش نتایج مقاله علمی
نتایج عملی با عنوان Experimental Results و نتایج شبیه سازی با عنوان Simulation Results بیان میشوند. در این قسمت باید دستاوردها، یافتهها و مقادیر عددی نتایج آزمایش، اهمیت و با ارزش بودن آنها کاملاً دقیق و به صراحت توضیح داده شود و ویژگیهای آماری نیز ذکر گردد. زمان افعال این بخش از مقاله گذشته است.
هدف اصلی
هدف از بخش نتایج ارائه و نمایش یافته هایتان است. این بخش را یک گزارش عینی از نتایج قرار دهید، و تمام تفسیرها را برای این بخش نگه دارید.
نگارش بخش نتایج
مهم: باید به شکلی واضح مواردی را که عموما در یک مقاله ی تحقیقاتی قرار میگیرند از داده های خام یا سایر ضمایمی که منتشر نخواهند شد متمایز نماییم. در اصل، چنین مواردی نباید هرگز ارائه شوند مگر اینکه از سوی مربی درخواست شوند.
محتوی
یافته های خود را در متن خلاصه نموده و در صورت امکان به شکل جدول و شکل نمایش دهید.
در متن، تمام نتایج را توصیف نمایید و خواننده را بیشتر به سمت مشاهداتی که مرتبط تر هستند هدایت کنید.
متنی تهیه نمایید، مثلا با شرح سوالی که با یک مشاهده ی خاص مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج آزمایشات کنترل را شرح داده، و مشاهداتی را مشمول گردانید که به صورت جدولی یا شکلی ارائه نشده.
داده ها را تجزیه و تحلیل کنید، سپس داده های تحلیل شده را به شکل یک نمودار، جدول یا به شکل متن ارائه نمایید.
از موارد زیر اجتناب نمایید
نتایج را بررسی یا تفسیر ننمایید، اطلاعات پیشینه را گزارش ندهید و سعی نکنید همه چیز را توضیح دهید.
هیچگاه داده های خام یا محاسبات متوسط را در یک مقاله ی تحقیقاتی نگنجانید.
هیچگاه یک داده را بیش از یک بار ارائه ندهید.
متن باید اشکال و جداول را تکمیل نماید نه اینکه همان اطلاعات را انتقال دهد.
لطفا اشکال را با جداول اشتباه نگیرید ، بین این دو تفاوت وجود دارد.
سبک
مثل همیشه، در هنگام ارجاع به نتایج از زمان گذشته استفاده نمایید و همه چیز را به شکلی منطقی قرار دهید.
در متن، به هر شکل با عنوان “شکل۱″، “شکل ۲″، و غیره ارجاع دهید. جداول را هم شماره گذاری نمایید (جهت دریافت جزئیات بیشتر مراجع را مطالعه نمایید).
در پایان گزارش جداول و اشکال را با نامگذاری مناسب در بخش نتایج ارائه دهید (به شکل واضح آن ها را از هر مورد دیگر از قبیل داده های خام، منحنی های استاندارد و غیره متمایز نمایید.
اگر ترجیح می دهید، می توانید اشکال و جداول را به شکل مناسب در متن بخش نتایج قرار دهید.
اشکال و جداول
اشکال و جداول را یا در متن نتایج قرار دهید، یا آنها را در پشت گزارش ارائه دهید، یکی از این دو مورد را اجرا نمایید.
اگر اشکال و نتایج را در پایان گزارش قرار می دهید، مطمئن شوید که به وضوح از موارد ضمیمه از قبیل داده های خام متمایز شده اند.
صرف نظر از جایگاه قرارگیری، هر شکل باید به ترتیب نام گذاری گردد و با یک زیرنویس تکمیل گردد (زیرنویس شکل را در زیر آن قرار دهید)
صرفنظر از جایگاه قرارگیری، هر جدول باید دارای یک عنوان بوده، به ترتیب نامگذاری شده و دارای یک سرفصل باشد (عنوان و شرح در بالای جدول قرار میگیرد.)
هر شکل و جدول باید به قدری کامل باشد که جدای از متن خود پیام را منتقل کند.
بخش بحث مقاله علمی
این بخش از مقاله به تفسیر و تعبیر نتایج و دستاوردهای پژوهش اختصاص دارد و لذا به دانش وسیعی نیاز دارد. در این قسمت باید پژوهشهای قبلی و مرتبط با موضوع مقاله که در بخش مقدمه عنوان شدهاند، بیان شوند و مقایسهای از روشها/ نتایج ذکر شده در آن مقالات با روشها/ نتایج این پژوهش انجام گیرد. همچنین لازم است مزایا و معایب پژوهش فعلی و همخوانی یا عدم همخوانی دستاوردهای حاصل با یافتههای پیشین با دقت توضیح داده شود. زمان افعال بکار رفته گذشته است.
بخش نتیجه گیری مقاله علمی
این قسمت مرور بسیار مختصر از کل مقاله میباشد. در واقع این بخش مشابه چکیده مقاله است اما به شکل کلیتر، زیرا conclusion محدودیت در تعداد کلمات ندارد.
در این بخش اهمیت موضوع، نتایج کلی پژوهش انجام گرفته و نیز پژوهشهایی که در آینده میتواند راجع به این موضوع انجام شود بیان و توضیح داده میشود (Future works). زمان افعال نیز تلفیقی از زمان گذشته و آینده است.
بخش تقدیر و تشکر مقاله علمی
این بخش لزوماً در همه مقالات وجود ندارد. معمولا در این بخش از افرادی که به نحوی در انجام پژوهش به نویسندگان کمک کردهاند (اما میزان مشارکت آنها به گونهای نبوده که به عنوان نویسنده مقاله ذکر شوند) تشکر و قدردانی میشود. همچنین میتوان از موسساتی که حمایت مالی و یا تجهیزاتی داشتهاند و یا از داوران مقاله که با ارایه نکات ارزشمند خود به ارتقای کیفی مقاله کمک کردهاند، تشکر نمود.
بخش مراجع مقاله علمی
در این بخش مشخصات تمامی منابع و مقالاتی که در متن مقاله به آنها ارجاع شده است، باید به طور کامل و دقیق نوشته شوند. به طور کلی شیوه و آیین نگارش ارجاع به مقالات دیگران، وابسته به مجلهای است که پیشنویس مقاله برای آن ارسال خواهد شد. برای یافتن نحوه ارجاعدهی درست، مطابق با آیین نگارش آن مجله، میتوان از قسمت «راهنمایی برای نویسندگان»( Guide for authors, Authors Guidelines, Instruction for Authors) از سایت مجله کمک گرفت. راه سادهتر این است که از شمارههای اخیر چاپ شده توسط مجله، چند مقاله دانلود شده و سپس از آیین نگارش ارجاعدهی در آن مقالات استفاده نمود. گاهی اوقات مراجع به ترتیب حروف الفبا و بر اساس نام خانوادگی نویسنده اول مرتب میشوند. در این حالت معمولا نام نویسندگان در متن مقاله و در پایان جمله/ عبارتی که مربوط به آن مرجع میباشد، نوشته میشود. اگر مقاله یک، دو یا بیش از دو نویسنده داشته باشد، در متن مقاله به صورت زیر ارجاع داده میشود:
یک نویسنده: (Amiri, 2010)
دو نویسنده: (Amiri and Bahrami, 2011) یا (Amiri & Bahrami, 2011)
بیش از دو نویسنده: (Amiri et al., 2012)
برای بیش از یک مرجع، معمولا بین مراجع نقطه ویرگول گذاشته میشود. مانند مثال زیر:
(Amiri et al., 2012; Amiri and Bahrami, 2011; Amiri, 2010)
برای برخی از مجلات، مراجع بر اساس ترتیب ظاهر شدن در متن مقاله عددگذاری شده و مرتب میشوند. در این حالت، پس از پایان هر جمله/ عبارت شماره مرجع داده میشود. به عنوان مثال اولین مرجع استفاده شده [1] و دهمین مرجع استفاده شده [10] خواهد بود. اگر برای آن جمله/ عبارت دو مرجع استفاده شده باشد. در پایان جمله و در داخل کروشه، در بین شماره مراجع ویرگول گذاشته میشود به عنوان مثال مراجع یک و پنج: [1,5]. اگر بیش از دو مرجع استفاده شود در بین آنها خط فاصله گذاشته میشود. به عنوان مثال [1-3;5,8]. در این مثال از مراجع یک تا سه و مراجع پنجم و هشتم استفاده شده است. دقت شود که پس از پایان مقاله و در قسمت مراجع، تمامی مراجع نیز شماره بندی و مرتب میشوند.
گاهی اوقات برخی از مجلات از تلفیق دو حالت قبل استفاده میکنند. در پایان مقاله و قسمت مراجع، فهرست مراجع به ترتیب حروف الفبا و بر اساس نام خانوادگی نویسنده اول مقاله مرتب شده و سپس شماره گذاری میشوند. در این حالت در متن مقاله بجای ذکر نام نویسنده/ نویسندگان، تنها شماره مرجع ذکر میشود. به این ترتیب ممکن است در اولین پاراگراف مقدمه مقاله، مرجع شماره پنجم [5] دیده شود چرا که نام خانوادگی نویسنده اول مرجع آن پاراگراف مثلا با حرف H شروع شده و لذا پس از مرتب سازی بر اساس حروف الفبا، به عنوان مرجع شماره پنجم قرار گرفته است.
همانطور که ملاحظه میشود آیینهای نگارشی متفاوتی برای ارجاع به مقالات دیگران وجود دارد. بهترین روش دانلود چند مقاله از شماره اخیر آن مجله و بررسی این موضوع میباشد. لازم به ذکر است که آیین نوشتن نام نویسندگان، عنوان مقاله، سال چاپ، شماره صفحات و … مقالات در قسمت مراجع مقاله نیز قوانین خاص خود را دارد که باید به دقت رعایت شود. به عنوان مثال سال چاپ مقاله گاهی اوقات در پایان مرجع نوشته میشود و گاهی اوقات پس از نام نویسندگان و قبل از عنوان مقاله و در داخل پرانتز نوشته میشود. همچنین بایستی توجه کرد که نحوه ارجاع به کتاب، مقاله کنفرانسی، مقالات ژورنال نیز با هم متفاوت است. برای روشن شدن مطلب به مثالهای زیر توجه کنید:
– Amiri M., Bahrami F., Janahmadi M. Functional contributions of astrocytes in synchronization of a neuronal network model, Journal of Theoretical Biology. 292, 60-70, 2012.
– Chartier, S., Boukadoum, M., Amiri, M., (2009). BAM learning of nonlinearly separable tasks by using an asymmetrical output function and reinforcement learning. IEEE Trans Neural Netw, 20: 1281-1292.
بخش ضمیمه مقاله علمی
در این قسمت مطالبی که مرتبط با متن مقاله بوده اما ذکر آنها در متن اصلی در اولویت دوم قرار دارد (و لذا ممکن است موجب خستگی خواننده و یا سردرگمی او شود) در ضمیمه گنجانده میشود. به عنوان مثال اثبات (طولانی) قضایای ریاضی مطرح شده در متن مقاله و یا الگوریتم بدست آوردن پارامتری در قسمت ضمیمه قرار داده میشوند.
بخش موارد تکمیلی مقاله علمی
این بخش نیز لزوما در همه مقالات وجود ندارد. در برخی از مقالات، کد و برنامه نوشته شده برای انجام شبیه سازیها، عکس و یا فیلمهایی که از پدیدههای در رابطه با موضوع مقاله تهیه شده است، تحت عنوان supplementary materials در سایت مجله گذشته میشود به طوری که دیگران بتوانند دانلود کنند و با استفاده از آنها درک بهتری از نتایج و چگونگی انجام پژوهش بدست آورند.
شریف یار
تاریخ انتشار: 02/03/2012
نویسنده: شریف یار
0
(تعداد نظرات 347 - میانگین امتیاز 4٫42 از 5)
بیانات امام خامنه ای در بار0 15 خرداد
بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره قیام ۱۵ خرداد
۱۴ خرداد ۱۳۹۲
در ۱۵ خرداد سال ۴۲ شمسی، ۸۳ قمری که با دوازدهم محرّم مصادف بود، امام بزرگوار ما رضوانالله تعالی علیه در عرصهی عاشورایی و با بهرهبرداری به بهترین شکل ممکن از واقعه عاشورا و محرّم، توانستند پیام حق و داد بر آمده از دل خود را به گوش مردم برسانند و مردم را متحوّل کنند. اولین شهدای ماجرای ۱۵ خرداد، در تهران، ورامین، قم و برخی شهر های دیگر، همین سینهزنهای حسینی بودند که آمدند و در معرض تهاجم دشمن عاشورا قرار گرفتند.
در این نوشتار قصد داریم گذری کوتاه در بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره قیام ۱۵ خرداد داشته باشیم.
۱ـ سخنرانی در دیدار با روحانیون و ائمهی جمعه و جماعات استان مازندران ۲۲/۲/۶۹:
در همین مقطع که همهی محاسبات مادّی نشان میداد که آیندهی بشریت آن است، ناگهان حادثهیی اتفاق افتاد. این حادثه، در اول توجه دنیا را خیلی هم به خودش جلب نکرد؛ امّا برخلاف انتظار تفسیرکنندگان و بینندگان، روزبهروز حجم و معنا و محیط تسلط و تصرف او وسیعتر شد و ناگهان به یک انفجار در یک نقطهی عالم منتهی گردید. آنوقت، صاحبان قدرت جهانی احساس کردند که تا حالا در ارزیابی این پدیده اشتباه میکردند. به فکر علاج افتادند، ولی دیگر نتوانستند، آن حادثه چیست؟ حادثهی نهضت روحانیت و نهضت دین در ایران در سال ۱۳۴۱٫ [لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی] ـ آن روزی که این حادثه اتفاق افتاد، کسی در دنیا برای آن اهمیتی قایل نشد. حتّی آن وقتی که ۱۵ خردادی به وجود آمد و آن کشتار و آن مسایل اتفاق افتاد، در دنیا آنقدر انعکاسی پیدا نکرد. نه کسی را خیلی امیدوار کرد، نه کسی را خیلی ترساند. شعلهیی بود، بعد هم دیدند مثل این که فروکش کرد. مانند آن که شعلهی تراشه و پوشال و ترکه و کارتن و مقوا، یک مرتبه میگیرد و بعد از چند لحظه هم فرو مینشیند و همه خیال میکنند تمام شد؛ غافل از این که آن هیزمها و کُندههای بسیار قطور و آتشدار، زیر این شعلهها بود. آنها گرفته، کسی هم درست ملتفت نیست و لحظهبهلحظه هم آتشِ ماندگار و دیرپا تولید میکند. این آتشها تولید شد، تا به بیستودوم بهمن و تشکیل جمهوری اسلامی رسید و ناگهان کشوری براساس دین و معنویت ایجاد شد که دیگر وقت گذشته بود. یعنی به مجردی که این نظام به وجود آمد، برای دشمنان دین و معنویت، کار از کار گذشت و هرچه ضربت زدند و مظلومش کردند، نفوذ معنویش و توجه دلهای مسلمین در دنیا به آن بیشتر شد. آتشهایی در اینجا و آنجا گرفت و شاید بعضی هم خودشان درست ندانند که از کجا سرچشمه گرفت.
۲ـ بیانات در دیدار با مسؤولان، نویسندگان و هنرمندان «دفتر ادبیات و هنر مقاومت» حوزههنری سازمان تبلیغات اسلامی ۲۵/۴/۷۰:
همیشه این نکته در ذهنم بوده که حادثهی دوم فروردین [۱۳۴۲] ـ حادثهی مدرسهی فیضیه ـ در مقابل حادثهی ۱۵ خرداد، حادثهی کوچکی بود؛ اصلاً قابل مقایسه با آن نبود. حادثه از ۱ ساعت یا ۲ ساعت به غروب شروع شد، تا ۱ ساعت بعد از شب ادامه داشت؛ یعنی ۳، ۴ ساعت به صورت شدید طلبهها را در محیط مدرسهی فیضیه کتک زدند و تهدید و اهانت کردند، و به صورت رقیقترش تقریباً در خیابانهای اصلی قم آنها را زیر فشار قرار دادند. تا آنجایی هم که ما اطلاع داشتیم، گمانم یکی، دو نفر در آن حادثه کشته شدند و البته عدهی زیادتری هم مجروح گردیدند. بنابراین، حادثه ابعاد خیلی زیادی نداشت. امام توانست آن حادثه را برای به حرکت درآوردن همهی ملت ایران مورد استفاده قرار دهد. ۱۵ خرداد را که امام به وجود نیاورد ـ در این روز امام در زندان بود ـ ۱۵ خرداد یک حادثهی خودجوش بود. ۱۵ خرداد، محصول حرکتی بود که امام در دوم فروردین به وجود آورد. من در همان سال، این نکته را به امام عرض کردم. نزدیک عید سال ۴۳ بود که من از زندان آزاد شده بودم و توانستم با تدبیری خدمت امام ـ که آن وقت در خانهیی در قیطریه بودند ـ بروم. من در همان چند لحظهیی که توانستم خدمت ایشان بروم و دستشان را ببوسم و با آن حال منقلبی که از دیدنشان داشتم، چند کلمه با ایشان حرف بزنم، همین مطلب را عرض کردم. گفتم نبودن شما در بیرون، موجب شد که ۱۵ خرداد با این عظمت، نتواند مورد استفاده قرار بگیرد. یعنی امثال ماها که در بیرون بودند، نتوانستند عشری از اعشار استفادهیی را که امام از دوم فروردین کرد، از ۱۵ خرداد بکنند؛ در حالی که ۱۵ خرداد کانون عظیمی بود. بعد هم که امام بیرون آمدند و تبعید شدند، اشارهها و حرفهای ایشان در هشیار و زنده کردن روحیهی مبارزه در مردم و به خط آوردن جوانان، ۱۵ خرداد را آنچنان منشأ برکت کرد که در آن مدت مثلاً ۱ سال یا ۸ ، ۹ ماهی که امام نبودند و این حادثه با آن جوش و خروش اتفاق افتاده بود، هیچکس نتوانسته بود از آن حادثه چنین استفادهیی بکند.
میخواهم بگویم که این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوایم استخراج کنیم. امام سجاد توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر و ائمهی بعد از ایشان هم استخراج کردند و آنچنان این چشمهی جوشان را جاری نمودند که هنوز هم جاری است و همیشه هم در زندگی مردم منشأ خیر بوده، همیشه بیدار کرده، همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد؛ الان هم همینطور است. الان هم هر کدام از ما، هر جملهیی از عبارات امام حسین را که برایمان مانده، میخوانیم، به یاد میآوریم و احساس میکنیم که روح تازهیی میگیریم و حرف تازهیی میفهمیم.
البته در اینجاها معنای حرف تازه فهمیدن، مثل فرمول کشفنشدهیی نیست که آن را کشف میکنیم؛ نه، صد بار هم شنیدهایم. آدم در لحظهیی از لحظات حقیقی را درک میکند، بعد غفلتی میآید و همانی که درک کرده است، از ذهنش میرود؛ طبیعت انسان اینطوری است. لذا این فکر مستمری که ما احتیاج داریم بکنیم، این تذکر مستمری که ما احتیاج داریم بشنویم، برای این است که آن لحظههای فهم و معرفت و افروختگی ذهن و روح استمرار پیدا کند و انسان حالت بسط داشته باشد.
۳ـ بیانات در دیدار روحانیون و وعّاظ، در آستانه ماه محرم ۳/۳/۷۴:
اینها تأثیرات عاشورایی است. در طول زمان نیز همینطور بوده است. آنچه در زمان ما اتّفاق افتاد،از همهی اینها بالاتر بود. یعنی در عصر تسلّط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصری که عدالت خلاف قانون و ظلم قانون و مقررات بینالمللی شده است، حق به حکومت رسید. این که شما میبینید ابرقدرتها زورگویی میکنند و میخواهند نظام جدیدی را بر دنیا حاکم کنند که البته همان نظام قبلی هم نظام حاکمیّت ابرقدرتها بود این، همان سلطهی ظلم است. برای هر آنچه در دنیا ظلم، حقکشی و تبعیض میشود، اسمهای قانونی مثل «حقوق بشر»، «دفاع از ارزشهای انسانی» و از این قبیل میگذارند. بدترین نوع سیطرهی ظلم این است که ظلم به اسم عدل و ناحق به اسم حق، بر دنیا مسلّط شود. در چنین زمانی، ناگهان به برکت عاشورا، حجاب ظلمت شکافته و خورشید حقیقت آشکار شد. حق، به قدرت و حکومت رسید. اسلام که همهی دستها سعی میکردند آن را منزوی کنند، در وسط عرصه،خودش را مطرح کرد و دنیا مجبور شد که حضور اسلام راستین و ناب را در شکل حکومت جمهوری اسلامی بپذیرد. شروع نهضت ۱۵ خرداد هم به برکت عاشورا بود. امسال بعد از گذشت سی و دو سه سال از حادثهی ۱۵ خرداد، مثل آن سال اوّل، دوباره خرداد با محرّم همزمان و مقارن شده است.
در ۱۵ خرداد که در سال ۴۲ شمسی، ۸۳ قمری با دوازدهم محرّم مصادف بود، امام بزرگوار ما رضوانالله تعالی علیه در عرصهی عاشورایی و با بهرهبرداری به بهترین شکل ممکن از ماجرای عاشورا و محرّم، توانستند پیام حق و داد بر آمده از دل خود را به گوش مردم برسانند و مردم را متحوّل کنند. اولین شهدای ما هم در ماجرای ۱۵ خرداد، در تهران، ورامین و بعضی جاهای دیگر، همین سینهزنهای حسینی بودند که آمدند و در معرض تهاجم دشمن عاشورا قرار گرفتند. در سال ۵۷ هم مشاهده کردید ماجرای آن روز و ماهی را که در آن، خون بر شمشیر پیروز میشود. این نام را امام بزرگوار از همهی قضایای محرّم، خلاصهگیری، استحصال و مطرح کردند. همینطور هم شد. یعنی مردم ایران به پیروی از حسینبنعلیعلیهالسّلام، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد. این موضوع در ماجرای امام حسین چیز عجیبی است.
۴ـ بیانات در اجتماع زائران مرقد امام خمینی (ره) ۱۴/۳/۷۵:
روزی به امام گفتند:«اگر این راه را ادامه دهید، ممکن است همهی علمای بزرگ مراجع را علیه شما بشورانند و تحریک کنند». یعنی اخلاف در عالم اسلام پیش آید». پای خیلی کسان، اینجا میلرزد. اما پای امام نلرزید و راه را ادامه داد تا به نقطهی پیروزی انقلاب رسید. بارها به امام گفته شد: «شما ملت ایران را به ایستادگی در مقابل رژیم پهلوی تشویق میکنید. جواب خونهایی را که بر زمین میریزد چه کسی میدهد؟» یعنی در مقابل امام رضواناللهعلیه، خونها را ـ خونهای جوانان را ـ قرار دادند. یکی از علمای بزرگ، در سال ۴۲ یا ۴۳، به خود بنده این مطلب را گفت. گفت: «در ۱۵ خرداد که ایشان ـ یعنی امام ـ این حرکت را کردند، خیلی کسان کشته شدند که بهترین جوانان ما بودند. جواب اینها را چه کسی خواهد داد؟» این طرز فکرها بود. این طرز فکرها فشار میآورد و ممکن بود هر کسی را از ادامهی حرکت منصرف کند. اما امام، استقامت ورزید. عظمت روح او و عظمت بصیرتی که بر او حاکم بود، در این جاها دیده میشد.
به هر حال؛ این همه، مربوط به دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی بود. آنچه که برای ما درس است، مربوط به بعد از پیروی انقلاب است. همه باید به این نکته التفات و توجه داشته باشند و همانطور که عرض کردم، اندیشمندان سیاسی، صاحبان فکر سیاسی و اهل تحلیل، روی این کار کنند. واقعاً مهم است.
۵ـ بیانات در جمع دانشجویان دانشگاه تهران ۲۲/۲/۷۷:
بعد به قضیهی ۱۵ خرداد میرسیم که بزرگترین حادثهای بود که در قرن حاضر در کشور ما، میان مردم و رژیم حاکم اتفاق افتاده بود. در ۱۵ خرداد، سخنرانی امام رضواناللهعلیه در قم و در روز عاشورا، آنچنان ولولهای ایجاد کرد که یک شورش عظیم مردمی، بدون هیچگونه رهبری مشخصی در تهران، فردا و پس فردای آن روز به راه افتاد. اسنادی هم چاپ شده که نشاندهندهی مذاکرات هیئت دولت برای مقابله با این حادثه در همان روزهاست. شما ببینید، آن سخنرانی و آن حضور مردم، چه زلزلهای به وجود آورده بود. حرکت امام، با قویترین شکلی که ممکن بود انجام گیرد، انجام گرفت و مردم را به حرکت درآورد. بعد هم سربازان رژیم به خیابانها آمدند و مردم را به گلوله بستند. چند هزار نفر ـ که البته آمار دقیقش را هرگز ما نتوانستیم بفهمیم ـ در این ماجرا کشته شدند و خونها ریخته شد. آل احمد در همین کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» میگوید: روشنفکران ایرانی ما ـ به نظرم چنین تعبیری دارد ـ دست خودشان را با خون ۱۵ خرداد شستند! یعنی لب تر نکردند! همین روشنفکران معروف؛ همینهایی که شعر میگفتند، قصّه مینوشتند، مقاله مینوشتند، تحلیل سیاسی میکردند؛ همینهایی که داعیهی رهبری مردم را داشتند؛ همینهایی که عقیده داشتند در هر قضیه از قضایای اجتماعی، وقتی آنها در یک روزنامه یا یک مقاله اظهارنظری میکنند، همه باید قبول کنند، اینها سکوت کردند! اینقدر اینها از متن مردم دور بودند و این دوری همچنان ادامه پیدا کرد.
۶ـ پیام به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی ۲۱/۱۱/۷۷:
نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی عظیم در میانهی سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ در چنین شرایطی آغاز شد و رشد و تکامل یافت. امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و اله و سلّم)، و با اعتماد به ایمان دینی مردم، و با شجاعت و اخلاص و توکل کمنظیر خود، راه مبارزه را در میان سختیها و مصایب طاقتفرسا گشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعیتهای تلخ و راه علاج آن آشنا کرد. ملت ایران که از اولین قدمها به ندای این مرد الهی و روحانی گوش فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگیزهی نیرومند ایمان و عشق به اسلام، فداکاریها و جانفشانیهای فراموش ناشدنی کردند. در خرداد سال ۴۲ در تهران و برخی نقاط دیگر کشور چنان قیامی به راه انداختند که رژیم سفاک برای سرکوب آن از همهی ساز و برگ نظامی خود استفاده کرد و هزاران شهید بر روی آسفالت خیابانهای تهران و قم و جادهی ورامین به خون غلتیدند. و صدها تن از مبارزان و زبدگان و در رأس همه امام بزرگوار به زندانها کشیده شدند. در سالهای پس از آن نیز که مبانی اسلام و نهضت انقلابی آن بطور پیوسته و بیگسست، بوسیلهی زبدگان و دلسوختگان در فضای کشور همهجا آشکار و پنهان تدریس و تبلیغ میشد، مردم مؤمن بهخصوص جوانان، شجاعانه و مؤمنانه بدان میگرویدند و فکر و دل خود را به هدایتهای قرآنی، روشن و دست و زبان و جسم و جان خود را در دفاع از آن و تلاش در راه آن به میدان میآوردند.
۷ـ خطبههای نماز جمعهی تهران ۱۴/۳/۷۸:
در اینجا بُعد جدیدی از شخصیت این مرد آشکار شد؛ بعد قدرت رهبری،شجاعت سیاسی، آشنایی با ریزهکاریهای کارهای دشمن،هوشیاری نسبت به هدفهای دشمنان؛این بُعد در عمل آشکار شد. سال ۴۲ ـ یعنی سال دوم مبارزه ـ رسید که سال شدّت عملها و فشارها و کشتارها بود. آنجا امام مثل خورشیدی در آسمان امیدهای ملت ایران ظاهر شد. در موضع یک مرد فداکار و یک آتشفشان؛ کسی که همهی احساسات لازم برای یک مرد جهانی، یک مرد میهنی، یک مرد اسلامی در او جمع است؛ شجاعت لازم را دارد، قدرت بسیج عظیم مردم را دارد، صراحت لازم را دارد؛ چه در اول سال ۴۲ که ماجرای حملهی کماندوها به مدرسهی فیضیه و حوزهی قم پیش آمد و چه در ۱۵ خرداد سال ۴۲ که عظمت امام در آنجا آشکار شد. ملت ایران ناگهان احساس کرد که پشت و پناهی دارد؛ قلّهی عظیمی وجود دارد که میتواند به او چشم بدوزد و به آن توجه کند. امام در ۱۵ خرداد اینگونه در صحنه ظاهر شد. بعد از این ماجرا، زندان و تبعید و فشارهای فراوان وجود داشت و امام در آن روز جوان نبود. برای ما که آن روز جوان بودیم، زندان رفتن و ماجراهای مشکلی که پیش میآمد، خیلی سخت نبود؛ بیشتر شبیه یک سرگرمی بود؛ اما امام در آن سال ـ در سال شروع مبارزه ـ شصتوسه ساله بود. در شصتوسه سالگی، این مرد با جوشش احساس خود میتوانست احساسات یک ملت را به جوشش آورد. زندان رفتن و تبعید شدن برای کسی در آن سنین، کار آسانی نبود؛ اما این فداکاری و از خودگذشتگی و خطرپذیری در این مرد آشکار شد. این هم بُعد جدیدی بود؛ یعنی مردی که در راه آرمانهای بزرگ و در راه تکلیف شرعی، هیچ مشکلی نمیتوانست مانع راه او بشود. این جریان، در سال ۴۲ و ۴۳ به تبعید چهارده سالهی امام، اول به ترکیه و بعد هم به عراق منتهی شد.
۸ ـ بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم ۱۵/۱۱/۸۴:
در محرّم سال ۴۲، امام بزرگوار ما از این ممشاء استفاده کرد و آن حادثهی عظیم ۱۵ خرداد به وجود آمد. در محرّم سال ۱۳۵۷ هم امام عزیز ما باز از همین حادثه الهام گرفت و گفت: «خون بر شمشیر پیروز است» و آن حادثهی بینظیر ـ یعنی انقلاب اسلامی ـ پدید آمد. این، مال زمان خود ماست؛ جلوی چشم خود ماست؛ ولی در طول تاریخ هم این پرچم برای ملتها پرچم فتح و ظفر بوده است و در آینده هم باید همینطور باشد و همینطور خواهد بود. این بخش «منطق»، که عقلانی است و استدلال در آن هست. بنابراین، صرف یک نگاه عاطفی، حرکت امام حسین را تفسیر نمیکند و بر تحلیل جوانب این مسئله قادر نیست.
۹- بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی ۹۲/۳/۱۴ :
امسال مصادف است با پنجاهمین سال حادثهى تعیین کننده و مهم پانزده خرداد در سال ۱۳۴۲. مسئلهى پانزده خرداد، مسئلهى مهم و مقطع مهمى است. من مختصراً در این باره عرایضى عرض میکنم تا برسیم به مطالب اصلى و لازم.
پانزده خرداد مبدأ نهضت بزرگ روحانیت و مردم نیست. قبل از پانزده خرداد، در سال ۱۳۴۱ و آغاز سال ۱۳۴۲، قضایاى مهمى اتفاق افتاد: در دوم فروردین ۴۲، حادثهى مدرسهى فیضیه پیش آمد و ضرب و جرح طلاب علوم دینى و اهانت به مرجع عالیقدر مرحوم آیهالله گلپایگانى. قبل از آن، در اواخر سال ۱۳۴۱، قضایاى تظاهرات مردم در بازار تهران پیش آمد و در آنجا هم اهانت به مرجع عالیقدر مرحوم آیهالله حاج سید احمد خوانسارى. اینها نشاندهندهى این است که نهضت روحانیت در سال ۴۱ و آغاز سال ۴۲ به آنچنان اوج و نشاطى رسیده بود که پلیس دستگاه جبار و دستگاههاى امنیتى برخوردهاى خشنى با علما و طلاب و حتّى مراجع تقلید داشتند. ولى با این همه، پانزدهم خرداد سال ۴۲ یک مقطع بسیار مهمى است. علت این است که در روز ۱۵ خرداد ۴۲ حادثهاى که اتفاق افتاد، پیوند مردم با روحانیت را در این سطح خطرناک و حساس نشان داد. در روز عاشوراى آن سال – که روز سیزدهم خرداد بود – امام بزرگوار در مدرسهى فیضیه یک سخنرانى تاریخىِ تعیینکنندهاى کردند. بعد که امام را دستگیر کردند، در روز پانزده خرداد عمدتاً در تهران، همچنین در قم و در بعضى از شهرهاى دیگر، یک موج حرکت عظیم مردمى به راه افتاد و رژیم طاغوت با همهى وجود، با ارتش خود، با پلیس خود، با دستگاههاى امنیتى خود، دست به سرکوب این حرکت مردمى زد. در پانزده خرداد یک قیام مردمى به وجود آمد. این نشاندهندهى این بود که آحاد ملت ایران، با روحانیت، با مرجعیت – که مظهر آن، امام بزرگوار بود – یک چنین پیوند مستحکمى دارند. و نکته اینجاست که همین پیوند است که ضامن پیشرفت نهضت، اوج نهضت و پیروزى نهضت میشود. هر جا یک حرکتى، یک نهضتى به مردم متکى بود و مردم با آن همراه شدند، این نهضت قابل ادامه است؛ اما اگر مردم با یک حرکت اعتراضى پیوند نخوردند، ناکام خواهد ماند؛ کمااینکه بعد از حادثهى مشروطه در ایران قضایائى اتفاق افتاد، مبارزاتى شروع شد، هم از طرف گروههاى چپ، هم از طرف گروههاى ملى، اما همهى اینها در طول تاریخ نهضتهاى ایران، سرنوشتشان شکست و ناکامى بود؛ چون مردم با اینها نبودند. وقتى مردم وارد میدان میشوند و پشتوانهى یک نهضت، احساسات مردم، اندیشهى مردم و حضور مردم میشود، آن نهضت قابل ادامه است و پیروزى براى آن نهضت رقم میخورد؛ حادثهى پانزده خرداد این مطلب را نشان داد؛ نشان داد که مردم پشت سر روحانیتند. با دستگیرى امام بزرگوار آنچنان قیامتى در تهران و در برخى از شهرستانهاى دیگر به راه افتاد که دستگاه را وارد میدان کرد و سرکوب وحشیانهاى کردند؛ تعداد نامعلومى – بسیار زیاد – از مردم کشته شدند؛ خیابانهاى تهران با خون بندگان خدا و مؤمنان و جوانان سلحشور این ملت، رنگین شد. در پانزده خرداد، چهرهى خشن دیکتاتور، چهرهى بیرحم رژیم طاغوت، کاملاً خود را نشان داد.
اما نکتهى دیگرى که در قضیهى پانزده خرداد وجود داشت – که جوانهاى ما، مردم عزیز ما باید به این نکات توجه کنند؛ اینها مهم است – این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانهاى که در تهران و برخى نقاط دیگر به وجود آمد، هیچ نهادى از نهادهاى دنیا، از این سازمانهاى بهاصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند؛ هیچ کس اعتراض نکرد. مردم و روحانیت، در صحنه تنها ماندند. مارکسیستها و دولتهاى چپ و گروههاى چپ، حتّى حرکت مردم در پانزده خرداد را محکوم کردند؛ گفتند این یک حرکت فئودالیستى بود! ملىگراهائى که دم از مبارزه میزدند، آنها هم این حرکت را محکوم کردند؛ گفتند یک حرکت کور و بىهدف بود، یک حرکت افراطى بود! هر جائى که مردمان عافیتطلب و راحتطلب، در وسط میدان مبارزه، جائى براى خود باز نمیکنند و خطرپذیرى نمیکنند، انسانهاى مؤمن و مبارز را به تندى و افراطىگرى متهم میکنند؛ گفتند اینها افراطى بودند؛ حرکت، حرکت افراطى بود. امام به پشتوانهى این مردم، تنها ماند در میدان؛ اما به معناى حقیقى کلمه، یک رهبر آسمانى و معنوىِ قاطع و مصمم را در چهرهى خود به همهى مردم و به تاریخ نشان داد.
فرمابشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد
فرمایشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد
پانزده خرداد یک نقطه عطفی است در تاریخ کشور ما که از همان وقت، شروع به فعالیت سیاسی شد و روحانیون از همان وقت خودشان را مجهز کردند.
پانزده خرداد یک مصیبتی بود برای ملت ما، لکن مبدأ جنبش بود.
پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد به یک امر بزرگی و آن استقلال کشور و ازادی برای همه مملکت.
پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمایی روحانیت.
در حقیقت دستاورد نهضت پانزده خرداد 42 پیروزی بیست و دوم بهمن 57 بود.
قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و افسانهها و افسونها را باطل کرد.
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد.
با فرا رسیدن پانزده خرداد خاطره غمانگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید میشود… من روز پانزده خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم.
ملت بزرگ ایران، سالروز پانزده خرداد را که یوم اللّه است زنده نگه میدارد.
پانزده خرداد مبدأ نهضت اسلامی ایران است.
درود بر عاشورا، درود بر «پانزده خرداد» و «بیست و دوم بهمن» درود بر ایام اللّه و بر ملت شریف و ارزشمند ایران.
پیامهایی در ارتباط با قیام خونین پانزده خرداد
خروش تاریخی
15 خرداد 42، اوّلین خروش تاریخی و تاریخ ساز مردم مبارز و مسلمانی بود که در اعتراضی آگاهان، مخالفت با سیاستها و برخوردهای ظالمانه و جبارانه حکومت شاهنشاهی را بنیان گذاشتند.
تجلی آرمان ها
موج خرداد هیچگاه از جوش، و خروش نمیافتد و هیچ زمانی شعلههای سرکش این حرکت انقلابی فرو نخواهد نشست زیرا آرمانهای یک ملت بزرگ و شجاع در این روز و در قالب یک اجتماع حقیقت طلبانه متجلّی شد.
قیام حماسه انگیز
آنچه در قیام حماسهانگیز خرداد 42 از اهمیّت و اعتبار به سزایی برخوردار است حفظ وحدت کلمه یکپارچگی و بیداری ملّتی بود که علیرغم خفقانها، با ارادهای مصمّم به مقابله با حکومت ظلم و جور برخاست.
روز سرنوشت
قیام 15 خرداد 42، گویای این واقعیت بود که اگر ملّتی مورد تجاوز و زورگوییهای عدهای قدرت طلب دیکتاتور مآب قرار گیرد؛ تنها اراده آن ملت است که میتواند در مقابله با ظلمها و ستمها ایستادگی کند و سرنوشت خود را رقم زند و 15 خرداد، روز ورق خوردن سرنوشت مبارکی بود که اگر چه با خونهای جوانان پاک این سرزمین آغشته شد؛ اما مبدأء تحول بزرگ در عرصه حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بود.
شکستن هیبت شاهنشاهی
آنچه در قیام تاریخی 15 خرداد 42 حائز اهمیت است، شکستن هیبت پوسیده و پوشالی رژیم شاهنشاهی بود که با توهّمات و خیالهای خام، خود را قیّم مردم میپنداشتند اما با یک حرکت هماهنگ و با یک وحدت و وفاق ملّی، همه شکوه و اقتدار نظام ستمشاهی به یکباره فرو ریخت و سرنگون شد.
خون شهیدان، بیمه کننده انقلاب
اگر نبود خونهای پاک جوانان و جوانمردان مسلمان و خداجوی ایران، امروز اثری از اصل اسلام و نظام اسلامی نبود. خون شهیدان 15 خرداد 42 بیمه کننده انقلاب و تضمین کننده حیات سبز و شکوهمند این نظام اسلامی و الهی بود.
پیام 15 خرداد
قیام انقلابی و مردمی 15 خرداد 42، دارای یک پیام بزرگ برای همه نظامهای سیاسی بود و آن اینکه الملک یبقی معالکفر و لا یبقی مع الظلم، هیچ حکومتی با ظلم نمیماند، اگر چه با کفر شاید ماندنی باشد و این بیانگر آن است که نظام ستمشاهی، نظامی ظالمانه بود که سرانجام طومار حیاتش درهم پیچیده شد.
غیرت دینی
دین خدا و حکم خدا نه فراموش شدنی است و نه خاموش شدنی، اگر چه دژخیمان رژیم ستمشاهی با یورش به خانه گلین و بی آلایش امام(ره)، ایشان را دستگیر کردند تا فریاد حقطلبی و مخالفت او با رژیم ستمشاهی را خاموش کنند اما چون هدف او الهی بود و راه او حقیقی، مردم با غیرت دینی خود، به نشانه اعتراض، به کوچه و خیابانها ریختند و آزادی رهبرشان را خواستار شدند.
زمینه سقوط
ایادی شاه که گمان میکردند با کشتار و گلوله میتوان در مقابل موج عظیم مردم معترض به دستگیری امام در 15 خرداد 42، ایستادگی کنند، با پاره کردن قلبها و سینههای جوانان و مردان آزاده و سرافراز ایران اسلامی، زمینه سقوط خود را فراهم آوردند زیرا در برابر اراده الهی مردم، راهی جز تسلیم وجود نداشت.
حرکتی الهی
قیام پانزده خرداد، حرکتی الهی بود از سوی مردم موحد و خدا جو و در کجا میتوان چنین حرکت نمادینی را سراغ گرفت که جامعهای در اعتراض بر دستگیری رهبر و مقتدای خود، اینچنین از جان و هستی خود دست شسته و در برابر آماجِ رگبار رژیم ستمشاهی سینه سپر کند.
یک تاریخ
15 خرداد یک روز نیست، یک تاریخ است، یک تاریخ سراسر شکوهمند که برای همیشه باید جاودانه نگهداشته شود.
رستخیز فرهنگی
15 خرداد گذشته از حماسه آفرینی یک رستخیز فرهنگی بود. رستخیزی برخاسته از بلوغ شعور و ادراک مردمِ بیداری که دیگر جور و ظلم رژیم را تحمّل نمیکرد و نمیخواست در یوغ ظلم و ستم گرفتار باشد.
پانزده خرداد مبدا نهضت اسلامی
نهضت از حوزه علمیه قم مرکز فقاهت راستین برخاست و برق آسا در سایر حوزههای علمیه و دانشگاهها و در تهران و سایر شهرها قشرهای عظیم ملت را فرا گرفت و همه را به میدان مبارزه کشید و در سالهای اخیر که حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد و ملتبزرگ با شعار اسلام و فریاد الله اکبر و نور ایمان و وحدت کلمه بنیاد پهلوی را از بن کند و ملت ما این روز را عزیز میشمارد و من روز پانزدهم خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم . (12/3/58)
پانزدهم خرداد را بشناسید و مقصد پانزده خرداد را بشناسید و کسانی که پانزده خرداد را بوجود آوردند بشناسید و کسانی که پانزده خرداد را دنبال کردند بشناسید و کسانی که از این به بعد امید تعقیب آنها هستبشناسید و مخالفین پانزده خرداد و مقصد پانزده خرداد را بشناسید .
پانزده خرداد از همین مدرسه شروع شد . عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم بود و بعد از اینکه صحبتهائی و افشاگریهائی شد، دنباله آن منتهی به پانزده خرداد شد .
پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمائی روحانیت و همین جمعیتها که الآن اینجا هستند، اینها بودند که 15 خرداد را بوجود آوردند . همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام ندارد، در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنباله کردند . از همین جمعیت که مقصدی غیر از اسلام ندارد امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند . (15/3/58)
پانزده خرداد که ما مردان با ارادهای را از دست دادیم و جوانانی از دست ملت ما رفت، نقطه عطفی در تاریخ و مبدا این نهضت است . آنها که در پانزده خرداد قیام کردند، قیام مردانه کردند و در مقابل دژخیمان نه گفتند و به شهادت رسیدند، آنها مبدا این نهضت عظیم شدند . (9/8/58)
واقعه پانزده خرداد ننگ بزرگی برای هیات حاکمه به بار آورد . این واقعه فراموش شدنی نیست .
باید «پانزده خرداد» و «نوزده دی» جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادی شاه از خاطرهها نرود، و نسلهای آتیه جرایم شاهان سفاک را بدانند .
قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را درهم شکست و افسانهها و افسونها را باطل کرد .
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه، در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد .
ملت عظیم ایران لازم استشکر نعمتهای غیر متناهی الهی را، در سالروز پانزده خرداد به جان و دل بجا آورد .
در حقیقت دستاورد 15 خرداد 42، پیروزی 22 بهمن 57 بود .
ملتی که «پانزده خرداد» روز خون و «هفده شهریور» روز نوید پیروزی خون، جمعه «سیاه روزی» رژیم را با افتخار و پیروزی شتسرگذاشته است، از این محاصرات اقتصادی و نظامی باک ندارد . آنان باک دارند که اقتصاد را زیربنا، و شکم را قبلهگاه، و دنیا را مقصد و مقصود میدانند .
درود بر عاشورا، درود بر «پانزده خرداد» و «22 بهمن» ، درود بر ایام الله و بر ملتشریف ارزشمند ایران .
منابع :
کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه)
پاسدار اسلام - خرداد 1383، شماره 270
گلبرگ :: اردیبهشت 1379، شماره 2
/خ
کلمات کلیدی :
فرمایشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد
فرمابشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد
فرمایشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد
پانزده خرداد یک نقطه عطفی است در تاریخ کشور ما که از همان وقت، شروع به فعالیت سیاسی شد و روحانیون از همان وقت خودشان را مجهز کردند.
پانزده خرداد یک مصیبتی بود برای ملت ما، لکن مبدأ جنبش بود.
پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد به یک امر بزرگی و آن استقلال کشور و ازادی برای همه مملکت.
پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمایی روحانیت.
در حقیقت دستاورد نهضت پانزده خرداد 42 پیروزی بیست و دوم بهمن 57 بود.
قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و افسانهها و افسونها را باطل کرد.
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد.
با فرا رسیدن پانزده خرداد خاطره غمانگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید میشود… من روز پانزده خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم.
ملت بزرگ ایران، سالروز پانزده خرداد را که یوم اللّه است زنده نگه میدارد.
پانزده خرداد مبدأ نهضت اسلامی ایران است.
درود بر عاشورا، درود بر «پانزده خرداد» و «بیست و دوم بهمن» درود بر ایام اللّه و بر ملت شریف و ارزشمند ایران.
پیامهایی در ارتباط با قیام خونین پانزده خرداد
خروش تاریخی
15 خرداد 42، اوّلین خروش تاریخی و تاریخ ساز مردم مبارز و مسلمانی بود که در اعتراضی آگاهان، مخالفت با سیاستها و برخوردهای ظالمانه و جبارانه حکومت شاهنشاهی را بنیان گذاشتند.
تجلی آرمان ها
موج خرداد هیچگاه از جوش، و خروش نمیافتد و هیچ زمانی شعلههای سرکش این حرکت انقلابی فرو نخواهد نشست زیرا آرمانهای یک ملت بزرگ و شجاع در این روز و در قالب یک اجتماع حقیقت طلبانه متجلّی شد.
قیام حماسه انگیز
آنچه در قیام حماسهانگیز خرداد 42 از اهمیّت و اعتبار به سزایی برخوردار است حفظ وحدت کلمه یکپارچگی و بیداری ملّتی بود که علیرغم خفقانها، با ارادهای مصمّم به مقابله با حکومت ظلم و جور برخاست.
روز سرنوشت
قیام 15 خرداد 42، گویای این واقعیت بود که اگر ملّتی مورد تجاوز و زورگوییهای عدهای قدرت طلب دیکتاتور مآب قرار گیرد؛ تنها اراده آن ملت است که میتواند در مقابله با ظلمها و ستمها ایستادگی کند و سرنوشت خود را رقم زند و 15 خرداد، روز ورق خوردن سرنوشت مبارکی بود که اگر چه با خونهای جوانان پاک این سرزمین آغشته شد؛ اما مبدأء تحول بزرگ در عرصه حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بود.
شکستن هیبت شاهنشاهی
آنچه در قیام تاریخی 15 خرداد 42 حائز اهمیت است، شکستن هیبت پوسیده و پوشالی رژیم شاهنشاهی بود که با توهّمات و خیالهای خام، خود را قیّم مردم میپنداشتند اما با یک حرکت هماهنگ و با یک وحدت و وفاق ملّی، همه شکوه و اقتدار نظام ستمشاهی به یکباره فرو ریخت و سرنگون شد.
خون شهیدان، بیمه کننده انقلاب
اگر نبود خونهای پاک جوانان و جوانمردان مسلمان و خداجوی ایران، امروز اثری از اصل اسلام و نظام اسلامی نبود. خون شهیدان 15 خرداد 42 بیمه کننده انقلاب و تضمین کننده حیات سبز و شکوهمند این نظام اسلامی و الهی بود.
پیام 15 خرداد
قیام انقلابی و مردمی 15 خرداد 42، دارای یک پیام بزرگ برای همه نظامهای سیاسی بود و آن اینکه الملک یبقی معالکفر و لا یبقی مع الظلم، هیچ حکومتی با ظلم نمیماند، اگر چه با کفر شاید ماندنی باشد و این بیانگر آن است که نظام ستمشاهی، نظامی ظالمانه بود که سرانجام طومار حیاتش درهم پیچیده شد.
غیرت دینی
دین خدا و حکم خدا نه فراموش شدنی است و نه خاموش شدنی، اگر چه دژخیمان رژیم ستمشاهی با یورش به خانه گلین و بی آلایش امام(ره)، ایشان را دستگیر کردند تا فریاد حقطلبی و مخالفت او با رژیم ستمشاهی را خاموش کنند اما چون هدف او الهی بود و راه او حقیقی، مردم با غیرت دینی خود، به نشانه اعتراض، به کوچه و خیابانها ریختند و آزادی رهبرشان را خواستار شدند.
زمینه سقوط
ایادی شاه که گمان میکردند با کشتار و گلوله میتوان در مقابل موج عظیم مردم معترض به دستگیری امام در 15 خرداد 42، ایستادگی کنند، با پاره کردن قلبها و سینههای جوانان و مردان آزاده و سرافراز ایران اسلامی، زمینه سقوط خود را فراهم آوردند زیرا در برابر اراده الهی مردم، راهی جز تسلیم وجود نداشت.
حرکتی الهی
قیام پانزده خرداد، حرکتی الهی بود از سوی مردم موحد و خدا جو و در کجا میتوان چنین حرکت نمادینی را سراغ گرفت که جامعهای در اعتراض بر دستگیری رهبر و مقتدای خود، اینچنین از جان و هستی خود دست شسته و در برابر آماجِ رگبار رژیم ستمشاهی سینه سپر کند.
یک تاریخ
15 خرداد یک روز نیست، یک تاریخ است، یک تاریخ سراسر شکوهمند که برای همیشه باید جاودانه نگهداشته شود.
رستخیز فرهنگی
15 خرداد گذشته از حماسه آفرینی یک رستخیز فرهنگی بود. رستخیزی برخاسته از بلوغ شعور و ادراک مردمِ بیداری که دیگر جور و ظلم رژیم را تحمّل نمیکرد و نمیخواست در یوغ ظلم و ستم گرفتار باشد.
پانزده خرداد مبدا نهضت اسلامی
نهضت از حوزه علمیه قم مرکز فقاهت راستین برخاست و برق آسا در سایر حوزههای علمیه و دانشگاهها و در تهران و سایر شهرها قشرهای عظیم ملت را فرا گرفت و همه را به میدان مبارزه کشید و در سالهای اخیر که حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد و ملتبزرگ با شعار اسلام و فریاد الله اکبر و نور ایمان و وحدت کلمه بنیاد پهلوی را از بن کند و ملت ما این روز را عزیز میشمارد و من روز پانزدهم خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم . (12/3/58)
پانزدهم خرداد را بشناسید و مقصد پانزده خرداد را بشناسید و کسانی که پانزده خرداد را بوجود آوردند بشناسید و کسانی که پانزده خرداد را دنبال کردند بشناسید و کسانی که از این به بعد امید تعقیب آنها هستبشناسید و مخالفین پانزده خرداد و مقصد پانزده خرداد را بشناسید .
پانزده خرداد از همین مدرسه شروع شد . عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم بود و بعد از اینکه صحبتهائی و افشاگریهائی شد، دنباله آن منتهی به پانزده خرداد شد .
پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمائی روحانیت و همین جمعیتها که الآن اینجا هستند، اینها بودند که 15 خرداد را بوجود آوردند . همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام ندارد، در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنباله کردند . از همین جمعیت که مقصدی غیر از اسلام ندارد امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند . (15/3/58)
پانزده خرداد که ما مردان با ارادهای را از دست دادیم و جوانانی از دست ملت ما رفت، نقطه عطفی در تاریخ و مبدا این نهضت است . آنها که در پانزده خرداد قیام کردند، قیام مردانه کردند و در مقابل دژخیمان نه گفتند و به شهادت رسیدند، آنها مبدا این نهضت عظیم شدند . (9/8/58)
واقعه پانزده خرداد ننگ بزرگی برای هیات حاکمه به بار آورد . این واقعه فراموش شدنی نیست .
باید «پانزده خرداد» و «نوزده دی» جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادی شاه از خاطرهها نرود، و نسلهای آتیه جرایم شاهان سفاک را بدانند .
قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را درهم شکست و افسانهها و افسونها را باطل کرد .
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه، در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد .
ملت عظیم ایران لازم استشکر نعمتهای غیر متناهی الهی را، در سالروز پانزده خرداد به جان و دل بجا آورد .
در حقیقت دستاورد 15 خرداد 42، پیروزی 22 بهمن 57 بود .
ملتی که «پانزده خرداد» روز خون و «هفده شهریور» روز نوید پیروزی خون، جمعه «سیاه روزی» رژیم را با افتخار و پیروزی شتسرگذاشته است، از این محاصرات اقتصادی و نظامی باک ندارد . آنان باک دارند که اقتصاد را زیربنا، و شکم را قبلهگاه، و دنیا را مقصد و مقصود میدانند .
درود بر عاشورا، درود بر «پانزده خرداد» و «22 بهمن» ، درود بر ایام الله و بر ملتشریف ارزشمند ایران .
منابع :
کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه)
پاسدار اسلام - خرداد 1383، شماره 270
گلبرگ :: اردیبهشت 1379، شماره 2
/خ
کلمات کلیدی :
فرمایشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد
14 خرداد سالگرد ارتحال امام خمینی
خرداد ؛ سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)
مجموعه: مناسبتها در ایران و جهان
14 خرداد ؛ سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)
سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)
سید روحالله مصطفوی ملقب به امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بودند که در 14 خرداد سال 1368 رحلت نمودند.
امام خمینی در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد و در 14 خرداد سال 1368 هجری شمسی به ملکوت اعی پیوست.
مروری کوتاه بر وقایع زندگی امام خمینی(ره)
امام خمینی (ره) پس از درگذشت حضرت آیت الله بروجردی به مخالفت با سیاست های طاغوت برخاست و در قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و روانه تهران و زندانی گردید، پس از مدتی آزاد و به شهر مقدس قم مراجعت نمود. در قضیه تصویب کاپیتولاسیون (مصونیت مجرمین آمریکائی در ایران) با سخنرانی مهم و آتشین در مسجد اعظم قم دستگیر و به ترکیه و سپس به عراق تبعید گردید.
امام خمینی (ره) در سال های اقامت در عراق همچنان رهبری مبارزه با رژیم پهلوی را به عهده داشته و در سال 1357 با هماهنگی رژیم پهلوی به رژیم بعث عراق، ایشان ناگزیر از خروج از عراق شده و با عزیمت به پاریس مبارزه و انقلاب ،امام را وارد مرحله اساسی نمود.
با اقامت امام خمینی (ره) در پاریس و انعکاس سخنان و نقطه نظرات ایشان در رسانه های غربی رژیم پهلوی در ضعف و انزوا قرار گرفته و با رهبری هوشمندانه و دقیق ایشان انقلاب اسلامی مردم ایران با خروج شاه و خانواده سلطنتی از ایران به روزهای اوج خود نزدیک گردید.
امام خمینی در سن 87 سالگی به ملکوت اعی پیوست
با مراجعت رهبر فقید ایران در 12 بهمن 1357 و هدایت انقلاب از نزدیک، صبح پیروزی در 22 بهمن ماه 1357 دمید و مردم ایران شاهد پیروزی را در آغوش گرفته بود.
با انحلال رژیم سلطنتی و پایان حکومت 57 ساله و ستمکارانه پهلوی، امام خمینی (ره) جمهوری اسلامی ایران را با آرای قاطع مردم بنیان نهاد. از 22 بهمن 1357 تا 14 خرداد 1368 حضرت امام همچنان رهبری انقلاب را به دوش کشیده و انقلاب و کشور را در حوادث خطرناکی و توطئه های گوناگون و جنگ 8 ساله تحمیلی عراق و تحریم ها به سلامت و به خوبی رهبری نمودند.
رحلت امام خمینی (ره)
امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود.
سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش ، فـرا مـى رسيد. او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـيا كرده بـود. بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره)
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد. در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد. هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
گردآوری : بخش فرهنگ و هنر بیتوته
منابع :
daneshnameh.roshd.ir
farsi.khamenei.ir
در ادامه بخوانید
اس ام اس رحلت امام خمینی ره (3)
به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی رحمه الله
معنای اسم سوره های قران
⌛ معنای اسم سوره ها ⌛
حیف نیست خودمان را مسلمان بدانیم اما معنای اسم سوره ها را ندانیم؟
بسم الله
???? ???? ????
1- فاتحه????گشاينده
2- بقره????گاو ماده
3- آل عمران????خانواده حضرت عمران علیه السلام
4- نساء????زنان
5- مائده????سفره و خوان غذا
6- انعام????احشام و چهار پايان
7- اعراف????جائى است ميان بهشت و جهنم
8- انفال????منابع و ثروت هاى عمومى در طبيعت
9- توبه????بازگشت
10- يونس????نام يكى از پيامبران
11- هود????نام يكى از پيامبران
12- يوسف????نام يكى از پيامبران
13- رعد????غرش آسمان و ابر
14- ابراهيم????نام يكى از انبياء
15- حجر????نام سرزمين قوم ثمود
16- نحل????زنبور عسل
17- اسراء????حركت شبانه
18- كهف????غار
19- مريم????مادر حضرت عيسى
20- طه????رمزى است خطاب به پيامبر اسلام صلی الله علیه وسلم
21- انبياء????پيامبران
22- حجّ????قصد و آهنگ و نام يكى از عبادات اسلامى كه از فروع دين است
23- مؤمنون????ايمان آوردگان
24- نور????روشنایی و روشنی
25- فرقان????جدا كننده
26- شعراء????شاعران
27- نمل????مورچه
28- قصص????قصّه
29- عنكبوت????نوعی حشره
30- روم????نام كشورى است
31- لقمان????نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار داود می زیسته است
32- سجده????سجده كردن
33- احزاب????حزب ها و گروه ها
34- سبا????نام شهری که بلقیس دختر هدهاد در کشور یمن، پادشاه آن بود. او به عقد حضرت سلیمان علیه السلام در آمد
35- فاطر????شكافنده، پديد آورنده
36- يس????از حروف رمز قرآن و خطاب به پيامبر
37- صافّات????به صفّ كشيده ها
38- ص????از حروف مقطع رمز
39- زمر????جمع زمره: گروه ها و دسته ها
40- مؤمن????ايمان آورنده
41- فصّلت????بخش بخش و فصل فصل شده
42- شورى????مشورت و هم فكرى و نظر خواهى
43- زخرف????زينت و زيور
44- دُخان????دود
45- جاثيه????به زانو افتاده
46- احقاف????نام سرزمين قوم عاد در نزديكى يمن
47- محمّد????صلی الله عیله وسلم[نام پيامبر بزرگ اسلام
48- فتح????پيروزى
49- حجرات????حجره ها و اطاق ها
50- ق????از حروف رمز اوائل سوره ها
51- ذاريات????پراكنده كنندگان
52- طور????نام کوهی که حضرت موسی برای مناجات با خدا به آنجا رفت
53- نجم????ستاره
54- قمر????ماه
55- رحمن????بخشنده
56- واقعه????پيش آمد، حادثه
57- حديد????آهن
58- مجادله????گفت و گو و جَدَل
59- حشر????بيرون آمدن، بر انگيخته شدن
60- ممتحنه????زن امتحان شده
61- صفّ????رديف و صفّ
62- جمعه????یکی ازایام هفته
63- منافقون????دو چهره ها
64- تغابن????گول خوردگى و حسرت و خسران
65- طلاق????رها ساختن و طلاق دادن زن
66- تحريم????حرام و ممنوع ساختن
67- ملك????فرمانروائى
68- قلم????وسیله نوشتن
69- حاقّه????آن چه سزاوار و مسلم و حقّ است
70- معارج ????نردبان ها، رتبه هاى بالا برنده
71- نوح????از پيامبران بزرگ
72- جن????موجودى نامرئى با ويژگيهائى عجيب
73- مزمّل????گليم به خود پيچيده
74- مدثّر????جامه به خود پيچيده
75- قيامت????برخاستن
76- دهر????روزگار، دوران
77- مرسلات????فرستاده شده ها
78- نبا????خبر
79- نازعات????آنها كه از روى قوت مى كشند
80- عبس????چهره در هم كشيد
81- تكوير???? هم پيچيده شدن
82- انفطار????شكافته شدن
83- مطففين????كم فروشان
84- انشقاق????دو شقه شدن و شكاف برداشتن
85- بروج????برج ها
86- طارق????ستاره ظاهر شونده
87- اعلى????برتر
88- غاشيه????فرا گيرنده
89- فجر????سپيده دم
90- بلد????شهر
91- شمس????خورشيد
92- ليل????شب
93- ضحى????نور و روشنائى
94- انشراح????گشاده شدن، وسيع شدن
95- تين????انجير
96- علق????خون بسته، زالو، كرم
97- قدر????اندازه، سنجش، ارزش
98- بيّنه????دليل روشن و حجت آشكار
99- زلزال????لرزش و زلزله
100- العاديات ????دوندگان
101- قارعه????كوبنده
102- تكاثر????افتخار به زيادى ثروت و عزّت
103- عصر????زمان، بعد از ظهر، فشار و …
104- همزه????عيب جو و طعنه زن
105- فيل????نوعی حیوان
106- ايلاف????الفت دادن
107- ماعون????ظرف غذا
108- كوثر????خير فراوان
109- كافرون????كافرها
110- نصر????يارى
111- تبّت????شكسته باد
112- اخلاص ????خالص كردن
113- فلق ????صبح
114- ناس????مردم
????????????????????????????????????????????????????????????
التماس دعا
دختر خاله قلابی
❗️ماجرای دختر خاله قلابی استاد قرائتی!
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، قسمت دیگری از سلسله خاطرات استاد قرائتی را منتشر می کند.
???? من شرم كردم كه تماشاچى باشم
توفيقى بود چند عاشورا كربلا بودم. روز عاشورا مردم كربلا عزادارى را زود تمام كرده و به استقبال هيئت طويريج مى روند.
من علماى زيادى را ديدم كه پابرهنه در اين هيئت شركت كرده و به سر و سينه مى زدند؛ از جمله شهيد محراب آيت اللّه مدنى. از ايشان پرسيدم: راز اين قصه چيست؟ گفتند: سيدبحرالعلوم كه از علماى بزرگ نجف بود، براى زيارت به كربلا آمده بودند. در مسير راه حرم، به تماشاى هيئت عزاداراى طويريج مى ايستد. ناگهان مردم مى بينند سيد بحرالعلوم عبا و عمّامه را به كنارى گذارده و به داخل جمعيّت رفته و ياحسين! ياحسين مى كند.
طلبه ها مى روند آقا را از داخل جمعيّت نجات دهند تا زير دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمى دهند. بعد از عزادارى مى بينند سيد در آستانه غش كردن است، علّت اين حركت را مى پرسند؟ سيد مىگويند: همين كه مشغول تماشاى هيئت بودم، حضرت مهدى عليه السلام را ديدم كه با پاى برهنه و سرِ بدون عمامه، در ميان عزاداران به سر و سينه مى زند؛ من شرم كردم كه تماشاچى باشم.
???? امامت تو با طلا مخلوط است!!
پس از اينكه كتاب امامت را تأليف كردم، به حرم امام رضا عليه السلام رفتم و از امام خواستم تا مزد و پاداش مرا بدهد. وقتى كه از حرم بيرون مى آمدم، درهاى طلايى را بوسيدم امّا درهاى چوبى را حال نداشتم، ببوسم. به خود گفتم: كتاب امامت نوشتى، امّا امامت تو با طلا مخلوط است!!.
???? دخترخالۀ قلابی قرائتى!
از قم به طرف تهران حركت مىكرديم كه نزديك پليس راه، وقت اذان و نماز شد، گفتيم: با بچه هاى پاسگاه نماز را بخوانيم و بعد وارد شهر شويم. همزمان با رسيدن ما به پليس راه و در حين بازديد از مسافران اتوبوسى، به خانمى مشكوك مى شوند، مشخصات او را جويا مى شوند، او خودش را به عنوان دخترخاله آقاى قرائتى معرّفى مى كند. امّا از شانس بد او، ما از راه مىرسيم. دروغگو رسوا شد و اظهار شرمندگى و پشيمانى كرد.
???? پیاده راه رفتنِ قرائتى هم حُقّه بازیه!
بعد از انقلاب در روزگار ترورها و ناامنى و در يك روزِ راهپيمايى، با ماشين به راهپيمايى رفتيم. در راه ديدم مردم نگاه مى كنند. يكى گفت: اين آخوندها ما را به راهپيمايى دعوت مى كنند امّا خودشان از ماشين پياده نمى شوند!
ماشين را پارك كرديم و پياده با مردم همراه شديم. شخصى گفت: آقاى قرائتى غيبت شما را كردم، گفتم: اين قرائتى هم حقّه بازه، پياده راه مى رود تا بگويد من آخوند خوبى هستم!!
نگاه به مزار شهدا، اثرش از سخنرانى من بيشتر است
از من دعوت شد در بهشت زهرا براى بزرگداشت شهدا سخنرانى كنم. گفتم: نگاه به مزار شهدا، اثرش از سخنرانى من بيشتر است.
???? سلام شهرتی ثواب ندارد!
شخصى از جلوى من گذشت و سلام كرد، من جواب سلام او را دادم. وقتى از كنار من گذشت از كسى پرسيد: اين همان آقاى قرائتىِ تلويزيون نيست؟. دوستش گفت: چرا. برگشت و اين دفعه محكم گفت: سلام عليكم.
گفتم: سلام اوّلى ثواب داشت؛ ولی سلام دوّم به خاطر اين بود كه من در تلويزيون هستم و به خاطر شهرت من بود.
چنان شما را بخندانم كه نتوانيد لب هاى خود را جمع كنيد!
خداوند شهيد مطهرى را رحمت كند. چون مرا مىشناخت و برنامه هاى مرا ديده بود، مرا به صدا و سيما فرستاد. به سراغ رئيس وقت صدا و سيما رفتم. وی گفت: تلويزيون جاى آخوند نيست؛ اينجا بازى نيست؛ مسئله هنر است.
گفتم: احتمال نمى دهى كه من معلّمِ هنرمندى باشم؟
دستور داد مرا به اتاقى بردند كه عدّه اى از هنرمندان نشسته بودند. گفتند: حرف حساب تو چيست؟.
گفتم: من يك معلّم هستم و مى خواهم درس بدهم. از اين لحظه تا دو ساعت مى توانم با حرفِ حقّ شما را چنان بخندانم كه نتوانيد لب هاى خود را جمع كنيد. ساعت گذاشتند و من برنامه بسيار شادى را اجرا كردم و بالاخره ورود من به تلويزيون مورد قبول آنان واقع شد.
???? وقتی که نقاط ضعف و قوّت خود را مى فهمم!
شخصى از من پرسيد: آقاى قرائتى! آيا خودت هم از تلويزيون برنامه خودت را مى بينى؟. گفتم: بله، خوب هم گوش مى كنم. چون در آن وقت است كه نقاط ضعف و قوّت خود را مى فهمم.
???? غصه ای که از بُخل فرهنگى او خوردم!
منزل يكى از دوستان مهمان بودم. يادداشت هاى او را مطالعه كردم. مطالب خوبى داشت. از او خواستم از نوشته هايش استفاده كنم و در تلويزيون بگويم. گفت: نمى دهم. هرچه اصرار كردم گفت: راضى نيستم بنويسى. دفتر را پس دادم و از اين بُخل فرهنگى غصه خوردم.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شب جمعه
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
????شب و #جمعه و یادی از #عزیزان #سفر کرده
پنجشنبه است.. به رسم کهن، یاد میکنیم از آنها که وقتشان و مکانشان از ما جداست.. یاد میکنیم از آنها که دلتنگشان میشویم… یاد میکنیم از آنها که هنوز دوستشان داریم… دلمان گرم به خاطره پدرهایی که نیستند، مادرهایی که رفته اند… دلمان گرم به یاد خواهرها و پدرهائیکه رفتند و دل ما پیش برادر بود وبرادرهایی که سفر کردند… به یاد آن عشق های بار بسته.. . فاتحه ای ره توشه میکنیم.. . باشد که پروردگار بیامرزدشان و بیامرزدمان…
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: “صدقه حرارت قبرها را از بین می برد” برای اموات بهترین دعا این است که انسان برای آنان از خدای مهربان طلب عفو و مغفرت کند و بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت هایش را بر آنان نازل فرماید.
دعای ۲۴ صحیفه سجادیه در مورد دعا برای پدر و مادر است. این آیه شریفه نیز دعای خوبی است برای اموات: “ربنا اغفر لی و لوالدیّ و للمؤمنین یوم یقوم الحساب”.
احادیثی از امام صادق(ع) در خصوص دعا و خیرات برای اموات : *هرکس هر روز ۲۵ بار گوید: ” اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینِ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ” حق تعالی به عدد هر مؤمن که گذشته و هر مؤمن که بیاید تا روز قیامت حسنه در نامه اعمال او نویس و به آن عدد گناه از او محو کند.
*هرگاه فردى به نیابت از مرده اى صدقه دهد و یا عمل نیکوئى انجام دهد، خداوند جبرئیل را دستور مى دهد: هفتاد هزار ملک به قبر آن مرده گسیل کند که در دست هر ملکى طبقى از نعمتهاى بهشتى است و… و در مورد پاداش صدقه دهنده فرمود: خداوند هزار شهر از شهرهاى بهشتى به او مى دهد، و هزار حورى از حورى هاى بهشت با لباسهاى فاخر به ازدواج او در مى آورد، و هزار حاجت از حاجات دنیائى او را نیز برآورده مى گرداند. *هر کس از مسلمانها که براى مرده اى عمل صالح انجام دهد، خداوند اجر و ثواب آن عمل را براى عامل چند برابر مى کند و از پرتو آن عمل ، میت نیز بهره مند مى گردد. و همچنین از رسول خدا(ص) نقل کرده اند که فرمود: هرگاه مؤ منى (آیه الکرسى) را بخواند و ثواب آن را هدیه اهل قبور کند خداوند ثواب آنرا به اموات مؤ منین مى دهد. ولى براى کسى که (آیه الکرسى) را خوانده است مقام و مرتبه هفتاد پیامبر عطاء مى کند، و در مقابل هر حرفى از آیه الکرسى ملکى را مى گمارد که تا روز قیامت به نیابت از او خداوند را تسبیح و تقدیس کند
لحظه ای با بزرگان
داستانی از مکاشفه ای آیت الله زر آبادی
????استاد علی اکبر مهدیپور در کتاب «اجساد جاویدان» به نقل از آیتالله زرآبادی مینویسد: ✍در روزهایی که در قزوین امام جماعت بودم مدتی به سیر و سلوک پرداختم، و به قدری پیش رفتم که پردهها از جلو چشمم برداشته شد، دیوارها در برابر من حائل نبود، وقتی که در خانه نشسته بودم، رهگذرها را در کوچه و خیابان میدیدم. روزی به من گفته شد: حال که به این مقام رسیدهای، اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی، فقط یک راه دارد، و آن ترک اعمال ظاهری است.
????آیتالله زرآبادی گفت: این اعمال ظاهری با دلایل قطعی و براهین مسلّم شرعی به ما ثابت شده است، من هرگز تا زندهام آنها را ترک نخواهم کرد.
✅گفته شد: در این صورت همه آنچه به شما داده شده، از شما سلب خواهد شد.
????پاسخ داده شد: به جهنّم!
????آیتالله زرآبادی میگوید: از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم، دیگر از آن کشف و شهود خبری نبود. ????در آن هنگام متوجه شدم که شیطان از این اعمال ظاهری ما با آن همه نقصی که دارد، شدیداً در رنج و عذاب است. ????بنابراین تصمیم گرفتم که با تمام قدرت به اعمال مستحبی روی بیاورم و در حدّ توان چیزی از مستحبات را ترک نکنم. از فضل پروردگار در پرتو التزام به شرع مبین حالاتی به من دست داد، که حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود.
????
????????
????????????
????????????????
چگونه از گناهان پاک شوییم؟
✾✾══════════════✾✾
چگونه از گناهان پاك شويم ؟
????????????????????????????????????????
باب قرائت ذكر
فضيلت انا انزلنا در پاك شدن گناه
امام باقر (ع) مي فرماييد :كسي كه انا انزلناه في ليله القدر را با صداي بلند بخواند مثل شمشير زدن در راه خدا مي باشد . و كسي كه در خفا بخواند مثل كسي مي باشد كه خونش را در راه خدا داده است و اگر بخواند اين سوره را ده مرتبه براي اوهزار گناه از گناهانش بخشيده مي شود (1)
استرجاع وپاك شدن گناه
امام باقر (ع) :بنده اي نيست كه به مصيبتي گرفتارآيد، پس هنگام ياد آوري مصيبت بگويد انا للله وانا اليه راجعون و هنگام مصيبت صبركند تا اينكه خداوند همه گناهان گذشته او را مي بخشد .و چنانچه مصيبت را ياد آوري كند وبگويد انا للله وانا اليه راجعون خداوند گناهاني را كه بين اين دو ياد آوري به دست آورده مي بخشد. (2)
خواندن دعا وپاك شدن از گناهان
نبي اكرم (ص) : هر كس اين كلمات را در هر روز ده مرتبه بگويد خداوند متعال چهل هزار گناه كبيره از او مي بخشد .واو رااز بدي مرگ نجات مي دهد و از تنگي قبر و از روز قيامت وحساب و اهوال قيامت كه صد هول مي باشد وراحت ترين آن مرگ مي باشد و نگه مي دارد از شر ابليس ولشكريانش و دينش را ادا ء ميكند .وهم و غمش را بر طرف ميكند . و سختيهاي او را گشايش مي دهد .واين كلمات براي هر هولي شمرده شده است .نيست معبودی جز پروردگار و براي هر هم غم آنچه را خدا بخواهد و براي هر نعمت ستايش خدارا و براي هر سختي سپاس پرور دگار را !و براي هر شگفت انگيزي تسبيح خداوند ! وبراي هر گناهي طلب مغفرت ميكنم از خداوند ! ودر هر مصيبتي همه ما از خدائيم وبه سوي خدا بر مگرديم و براي هر تنگي خداوند مرا كفايت مي كند ! وبراي هر قضا وقدري بر خداوند توكل مي كنم وبراي هر دشمني به خدا پناه مي برم وبراي هر طاعت ومعصيتي نيست ،حول وقوه اي به جز خداي علي وعظيم! (3)
تهليل واستغفار هنگام خواب وپاك شدن همه گناهان
امام صادق (ع) فرمودند :كسي كه هنگام خواب بگويد لا اله الا الله صد مرتبه خدا دربهشت براي او خانه اي بنا مي كند وكسي بگويد صد مرتبه استغفار كند هنگام خواب مثل اينكه شب را بيدار بوده و همه گناهان مي ريزد مثل ، ريختن برگ درخت و صبح مي كند در حالي گناهي بر او نيست (4)
قرائت سوره سئل سائل وپاك شدن گناهان
امام صادق (ع) فرمودند : زياد سوره سئل سائل را قرائت كنيد . هر كس زياد اين سوره را قرائت كند، خداوند تعالي در روز قيامت از گناه عملش سوال نمي كند و او را بامحمد (ص) واهلبيتش كه درود خدا بر ايشان باد در بهشت ساكن مي كند .(5)
اهل بهشت وپاك شدن گناهان
پيامر اسلا م فرمودند :چهار چيز است كه هر كه دارا باشد .از اهل بهشت نوشته مي شود . كسي كه پاكي امرش شهادت به اينكه نيست خدايي جز خداي يكتا وكسي كه وقتي خدا به نعمت داد پس گفت : الحمد الله وكسي كه گناهي انجام داد گفت :استغفرالله وكسي كه وقتي به او مصيبتي رسيد گفت : همه ما از خداييم وبه سوي او باز مي گرديم(6)
قرائت قل هو الله احد در بستر وپاك شدن گناهان
رسول اكرم (ص) فرمودند : كسي كه قل هو الله احد را صد مرتبه بخواند هنگامي كه مي خواهد در بستر قرار گيرد .خداوند گناه پنجاه سال اورا مي بخشد .(7)
ثواب قرائت لا حول و لا قوه الا بالله وپاك شدن گناهان
ابن عباس مگويد : ديدم پيامبر اسلام (ص) ميگويد لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم . عرض كردم ! اي نبي خدا ثوابش چيست ؟ فرمود تسبيح حمله عرش مي باشد . پس كسي كه بگويد يكبار لا حول ولا قوه الا بالله خداوند گناهان صد سال او را مي بخشد وبراي هر حرف صد حسنه براي او مي نويسد و براي او صد درجه بالا مي برد و اگر زياد بر يك مرتبه شد براي هر حرفي گنجي و نوري است براي راه ! (8)
قرائت دويست مرتبه قل هو الله احد وپاك شدن گناهان
پيامبر اسلام (ص) كسي كه هر روز دويست مرتبه قل هو الله احد بخواند . خداوند هزار و پانصد حسنه براي او مي نويسد. وگناهان پنجاه سال را از او محو مي كند .مگر اين كه براو ديني باشد . (9)
ذكر لا اله الاالله وپاك شدن گناهان
پيامبر اسلام فرمودند :اگر مومن خارج از دنيا شود و بر او مثل گناهان اهل زمين باشد . هرآينه براي آن گناهان كفاره ميباشد . سپس فرمودند :كسي كه لا اله الا الله را با خلاص بگويد پس او بري از شرك مي باشد وكسي كه ازدنيا خارج شد وبه خداوند شركي نورزيد به بهشت داخل شد .سپس اين آيه را تلاوت نمودند :( به درستي خداوند نمي بخشد كسي كه شرك بورزد به او ومي بخشد غير آن را براي كسي كه بخواهد) از شيعه تو و دوست دار تو ياعلي ! (10)
✏
پی نوشتها
1. الكافي ،ج 2 ، ص 621
2. الكافي ، ج 3 ، ص 224
3. مستدركالوسائل ، ج 5 ، ص 379
4. بحارالأنوار ، ج 84 ، ص 175
5. بحارالأنوار ، ج 89 ، ص 317
6. جامعالأخبار، ص 50
7. الكافي ، ج 2 ، ص 620
8. مستدركالوسائل ، ج 5 ،ص372
9. بحارالأنوار ، ج 89 ، ص352
10. جامع الأخبار ، ص 165
ایام البیض
????????°????????°????????°
°????????
????
????°
سلام دوستان
.به خواندن دعای مجیر
در شب 13و14 و15 ماه که ایام البیض است سفارش شده. امشب شب چهاردهم وبالاخص فرداشب پانزدهم مجرب تر می باشد. انشاء الله به نیت خشنودی،،،سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عجل الله ).وبراورده شدن حاجات توفیق خواندن داشته باشید…
محبان:
«ايام البيض» چيست؟؟؟
و فضيلت آن چه اندازه است ؟؟؟؟
معناي و وجه نامگذاري ايام البيض:روزهاي 13و14و15 از هر ماه را ايام البيض مي نامند و دربارهْ علت نامگذاري آن دو مطلب گفته شده است: الف: چون شب هاي اين سه روز،دراثر كامل بودن و درخشندگي ماه،روشن و سفيد است،روزهاي اين سه شب را ايام البيض يعني روزهاي سفيد ناميده اند و در واقع يعني روزهايي كه شب هايي سفيد و نوراني و درخشان دارد ب: در روايتي از پيامبر بزرگوار اسلام (ص) آمده است: وقتي حضرت آدم (ع) دچار آن خطا كه ترك اولي بود گرديد،بدنش سياه شد. سپس به دلش الهام گرديد كه اين سه روز يعني روزهاي 13و14و15 را روزه بگيرد . هر روز از اين سه روز را كه روزه گرفت،يك قسمت از بدنش سفيد گرديد،يعني پس از سه روز تمام بدنش سفيد گشت،به همين علت به اين سه روز،روزهاي سفيد گفته شد. رجوع كنيد به بحار الانوار ج11ص171 وكتاب: شرح لمعه،شهيد ثاني،كتاب الصوم،روزه هاي مستحب روزه اين سه روز بويژه درماه رجب مستحب است اعتكاف اين روزها وانجام عمل ام داود در روز نيمه رجب وساير اموري كه درمفاتيح الجنان آمده فضيلت فراواني دارد از جمله بخشش گناهان انسان
*متن دعای مجیر
بِسْمِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سُبْحَانَکَ یَا اللَّهُ تَعَالَیْتَ یَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَحِیمُ تَعَالَیْتَ یَا کَرِیمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَلِکُ تَعَالَیْتَ یَا مَالِکُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قُدُّوسُ تَعَالَیْتَ یَا سَلامُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُؤْمِنُ تَعَالَیْتَ یَا مُهَیْمِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَزِیزُ تَعَالَیْتَ یَا جَبَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُتَکَبِّرُ تَعَالَیْتَ یَا مُتَجَبِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ،
سُبْحَانَکَ یَا خَالِقُ تَعَالَیْتَ یَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُصَوِّرُ تَعَالَیْتَ یَا مُقَدِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا هَادِی تَعَالَیْتَ یَا بَاقِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَهَّابُ تَعَالَیْتَ یَا تَوَّابُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَتَّاحُ تَعَالَیْتَ یَا مُرْتَاحُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَیِّدِی تَعَالَیْتَ یَا مَوْلایَ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَرِیبُ تَعَالَیْتَ یَا رَقِیبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُبْدِئُ تَعَالَیْتَ یَا مُعِیدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَمِیدُ تَعَالَیْتَ یَا مَجِیدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَدِیمُ،
تَعَالَیْتَ یَا عَظِیمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا غَفُورُ تَعَالَیْتَ یَا شَکُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا شَاهِدُ تَعَالَیْتَ یَا شَهِیدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَنَّانُ تَعَالَیْتَ یَا مَنَّانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا بَاعِثُ تَعَالَیْتَ یَا وَارِثُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُحْیِی تَعَالَیْتَ یَا مُمِیتُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا شَفِیقُ تَعَالَیْتَ یَا رَفِیقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا أَنِیسُ تَعَالَیْتَ یَا مُونِسُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا جَلِیلُ تَعَالَیْتَ یَا جَمِیلُ،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا خَبِیرُ تَعَالَیْتَ یَا بَصِیرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَفِیُّ تَعَالَیْتَ یَا مَلِیُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَعْبُودُ تَعَالَیْتَ یَا مَوْجُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا غَفَّارُ تَعَالَیْتَ یَا قَهَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَذْکُورُ تَعَالَیْتَ یَا مَشْکُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا جَوَادُ تَعَالَیْتَ یَا مَعَاذُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا جَمَالُ تَعَالَیْتَ یَا جَلالُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَابِقُ تَعَالَیْتَ یَا رَازِقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا صَادِقُ تَعَالَیْتَ یَا فَالِقُ،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَمِیعُ تَعَالَیْتَ یَا سَرِیعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَفِیعُ تَعَالَیْتَ یَا بَدِیعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَعَّالُ تَعَالَیْتَ یَا مُتَعَالُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَاضِی تَعَالَیْتَ یَا رَاضِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَاهِرُ تَعَالَیْتَ یَا طَاهِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَالِمُ تَعَالَیْتَ یَا حَاکِمُ،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا دَائِمُ تَعَالَیْتَ یَا قَائِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَاصِمُ تَعَالَیْتَ یَا قَاسِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا غَنِیُّ تَعَالَیْتَ یَا مُغْنِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَفِیُّ تَعَالَیْتَ یَا قَوِیُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا کَافِی تَعَالَیْتَ یَا شَافِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ ، سُبْحَانَکَ یَا مُقَدِّمُ تَعَالَیْتَ یَا مُؤَخِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا أَوَّلُ تَعَالَیْتَ یَا آخِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ،
سُبْحَانَکَ یَا ظَاهِرُ تَعَالَیْتَ
یَا بَاطِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَجَاءُ تَعَالَیْتَ یَا مُرْتَجَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْمَنِّ تَعَالَیْتَ یَا ذَا الطَّوْلِ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَیُّ تَعَالَیْتَ یَا قَیُّومُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَاحِدُ تَعَالَیْتَ یَا أَحَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَیِّدُ تَعَالَیْتَ یَا صَمَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَدِیرُ تَعَالَیْتَ یَا کَبِیرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَالِی تَعَالَیْتَ یَا مُتَعَالِی
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَلِیُّ تَعَالَیْتَ یَا أَعْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَلِیُّ تَعَالَیْتَ یَا مَوْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ذَارِئُ تَعَالَیْتَ یَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا خَافِضُ تَعَالَیْتَ یَا رَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُقْسِطُ تَعَالَیْتَ یَا جَامِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُعِزُّ تَعَالَیْتَ یَا مُذِلُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَافِظُ تَعَالَیْتَ یَا حَفِیظُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَادِرُ تَعَالَیْتَ یَا مُقْتَدِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَلِیمُ تَعَالَیْتَ یَا حَلِیمُ،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَکَمُ تَعَالَیْتَ یَا حَکِیمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُعْطِی تَعَالَیْتَ یَا مَانِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ضَارُّ تَعَالَیْتَ یَا نَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُجِیبُ تَعَالَیْتَ یَا حَسِیبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَادِلُ تَعَالَیْتَ یَا فَاصِلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا لَطِیفُ تَعَالَیْتَ یَا شَرِیفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَبُّ تَعَالَیْتَ یَا حَقُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَاجِدُ تَعَالَیْتَ یَا وَاحِدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَفُوُّ تَعَالَیْتَ یَا مُنْتَقِمُ،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَاسِعُ تَعَالَیْتَ یَا مُوَسِّعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَءُوفُ تَعَالَیْتَ یَا عَطُوفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَرْدُ تَعَالَیْتَ یَا وِتْرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُقِیتُ تَعَالَیْتَ یَا مُحِیطُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَکِیلُ تَعَالَیْتَ یَا عَدْلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُبِینُ تَعَالَیْتَ یَا مَتِینُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا بَرُّ تَعَالَیْتَ یَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَشِیدُ تَعَالَیْتَ یَا مُرْشِدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا نُورُ تَعَالَیْتَ یَا مُنَوِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا نَصِیرُ،
تَعَالَیْتَ یَا نَاصِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا صَبُورُ تَعَالَیْتَ یَا صَابِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُحْصِی تَعَالَیْتَ یَا مُنْشِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سُبْحَانُ تَعَالَیْتَ یَا دَیَّانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُغِیثُ تَعَالَیْتَ یَا غِیَاثُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَاطِرُ تَعَالَیْتَ یَا حَاضِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْجَمَالِ تَبَارَکْتَ یَا ذَا الْجَبَرُوتِ وَ الْجَلالِ سُبْحَانَکَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ…
ماساژ زوار ابا عبدالله
اربیعن
????????????
اربعین میعادگاه است ….
میعادگاه عاشقان اباعبدالله
و
منتظران اباصالح المهدی
اربعین یعنی
اعلام حضور جاماندگان عاشورا و تسلیت گویان دل زینب
اربعین یعنی شور وشعور
شور و شعور حسینی و صبر وایمان زینبی و عرفان سجاد و تسلیم مطلق خواست خدا…..
اربعین یعنی هموارنمودن مسیر ورود اباصالح
اربعین یعنی عشق ……
شور و ولوله ای که در جهانست زبان را از توصیف آن زبون نموده و قلم را تسلیم شکست …..
آنان که نگران هجمه های فرهنگی ؛لاف گریز جوانان از دین و دیانت و مذهب می زنند چشم دل باز کنند و شور وشعف جوانان را به عینه شاهدباشند که عاشقانه؛ تمام زندگیشان رادر کوله ای خلاصه نموده و راهی دیار عاشقان می شوند.
اینان از تبار حسینیانند که غیرتشان مانع از تسلیم به اجانب شده و یا در صف دفاع از حرم و یا در صف بیعت با حسین علیه السلام سراپا عشق و شورند و امیداست که شعورشان آنهارا در صف منتظران مهدی ثابت قدم بدارد.
اربعین دانشگاه است بستر پرورش آنان که تز دکترایشان فقط سربند زهراست و زمینه سازی مدینه فاضله ….
اثر شیر مادر
☑️ اثر معجون شیر مادر و اشک بر حسین(ع)
????یادگاه شهیدان علم (۱۸۸)
طلبه شهیدحسن خلیلی کاشیدار
???? بخشی از وصیت نامه شهید
مادر جان! تو بودی که مرا به جبهۀ نور علیه ظلمت فرستادی و عشق امام حسین(ع)را در قلبم به وجود آوردی که من حالا به عشق امام حسین(ع) و عشق الله به این جاهایی که غیر از نور چیز دیگری دیده نمی شود، آمدم؛ چون که شما در مجلس عزای امام حسین(ع) شرکت می کردی، اشک می ریختی و اشک با شیر تو مخلوط می شد و من میل می کردم؛ حال به عشق امام حسین(ع) به این جا آمدم، شاید بتوانم به ملاقات آن حضرت سر از تن جدا بروم و آن حضرت را زیارت کنم و آن حضرت مرا شفاعت کند.
پس تو ای مادر! هر موقع یادی از من کردی به یاد مظلوم کربلا باش و برای چنین مظلومانی گریه کن که از هر نظر از همه انسان ها مقام والایی دارند.
مادرم! از دوران کودکی هر موقع نامی از امام حسین(ع) می بردند، آرزو می کردم که ای کاش در آن زمان بودم و در رکاب آن حضرت به شهادت می رسیدم! حال فرزند او (امام خمینی) آمد