اصول
#تعارض_اصل_با_ظاهر
فقهاء گفته اند اگر اصل با ظاهر تعارض کند، اگر چنانچه ظاهر، حجت شرعی بود مثل شهادت دو نفر عادل ويا روایت ، پس شکی نیست که مقدم بر اصل است و اما اگر حجت شرعی نبود بلکه مستندش عرف و عادت غالب و با قرائن ظاهری و مانند آن بود، در این صورت گاهی به اصل عمل می کنند و بر ظاهر مقدم می دارند چنانکه غالبا در ابواب فقه همینطور است، و گاهی عمل به ظاهر میکنند و مقدم بر اصل می دارند و گاهی هم محل خلاف است.
پس در اینجا چهار قسم است:
١. ظاهر مقدم بر اصل باشد چون ظاهر حجت شرعی است مثل اینکه دو عادل شهادت بدهند برای روزه دار به اینکه شب داخل شده، در اینجا روزه دار می تواند عمل به قول آن دو نفر کند و افطار نماید اگر چه طبق اصل استصحاب شک در شب شدن،عدم آن است.
۲. أصل مقدم بر ظاهر باشد مثل اینکه انسان یقین داشته باشد لباسی نجس است وشک کند در زوال آن نجاست، گفته اند باید استصحاب نجاست کند هرچند قرائن ظاهری برخلاف آن باشد (یعنی قرائن بر طهارت لباس باشد مثل اینکه: لباسی که انسان دیده بود خونی است سپس آن را در دست کسی بدون خون ببیند، حالا شک دارد آیا آن شخص لباس را تطهیر کرده یا نه ؟ گفته اند باید استصحاب نجاست کند گرچه ظاهر حال آن شخص آن است که آن را تطهیر کرده.
٣. ظاهر مقدم بر اصل باشد مثل اینکه روزه دار بعد از ظهر شک کند که آیا نیت روزه کرده یا نه؟ گفته اند اعتنا به آن شکش نکند و روزه اش صحیح است هرچند اصل آن است که نیت نکرده است ولی ظاهر آن است که او اخلال به واجب نکرد
٤. موردی که محل خلاف است که آیا ظاهر مقدم است در آن مورد با اصالت غساله حمام (یعنی آبی که از بدن مردم در حمام به زمین می ریزد) مشهور فقهاء گویند آن آب نجس است زیرا ظاهر آن است که اکثر مردم با نجاست، آب بر خود می ریزند و بعضی دیگر گفته اند اصل طهارت آن آب است.
النضید ج۸،ص۲۰۱
@fiqh_osoul