مــــــعــــــــــرفـــــــــت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اصول

12 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

مفاتیح الشرایع فیض، اثری کم نظیر در فقه شیعی

فیض کاشانی عالم کم نظیری است. در کل تمدن اسلامی آدم هایی به مانند او زیاد نبوده اند. آدمی است داری ابعاد مختلف فرهنگی. زندگی و رفتار اجتماعی اش هم نشان می دهد آدم مستقلی بوده. در هر زمینه ای که وارد شده اجتهادات کم ندارد. فیض با اینکه گرایشات اخباری داشته اما اخباری گری او هم متفاوت با ملا امین استرابادی است (در این باره بعدا خواهم نوشت). فیض شاید از نخستین نمونه های فقهایی باشد که با وجود گرایش به نوعی اخباری گری کتاب فقهی به شیوه معمول در میان مجتهدان اصولی نوشته. بعد از او البته نوشتن در فقه فروعی در میان اخباریان بیشتر معمول شد و به ویژه در میان فقهای اخباری معتدل. اصلا نوشتن در این نوع ادبیات فقهی خود موجب اعتدال در گرایشات اخباری می شد. فقه اخباری اصلا فقه نیست و نمی تواند فقه باشد. فقه دانش استنباط است و حدائق به همین دلیل نوشته کسی است که اخباری معتدل بوده.

کتاب مفاتیح فیض نشان می دهد او در دانش فقه آدمی است به غایت دانشمند و مطلع. شیوه نگارش این کتاب کم نظیر است و برای حفظ و تدریس و حاشیه نویسی از نمونه های اعلاست. به همین دلیل هم برای دست کم دو قرن این کتاب یکی از محوری ترین کتاب ها برای تدریس و تدرس فقه و برای شرح نویسی و تحشیه نگاری بوده و حتی بزرگ اصولیان وحید بهبهانی بر این کتاب شرحی مهم نوشته است. بسیاری دیگر از فقهای مهم اصولی بر این کتاب شرح و تحشیه نوشته اند. بعدها البته متون دیگر و از همه مهمتر عروه جای مفاتیح را گرفت.

سبک نگارشی کتاب بدیع است و مشخصه ایجاز در نقل مطالب ضمن پرداختن به فروع فقهی بسیار و اشاره به ادله دارد و حتی اختلاف فقها را در نظر دارد. همین ویژگی ها کتاب را برای تدریس و شرح و حاشیه نویسی مناسب کرده است.

فیض در این کتاب بسان فقیهی ظاهر می شود که اهل استدلالات فقهی و توجه به ادله مختلف است و به شیوه اخباریان با وجود تأثیرپذیری ها پایبند نیست. شیوه او را متأثر از محقق اردبیلی دانسته اند.
منبع:کانال تلگرامی دکتر حسن انصاری
@fiqh_osoul

 نظر دهید »

اصول

12 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

مفاتیح الشرایع فیض، اثری کم نظیر در فقه شیعی

فیض کاشانی عالم کم نظیری است. در کل تمدن اسلامی آدم هایی به مانند او زیاد نبوده اند. آدمی است داری ابعاد مختلف فرهنگی. زندگی و رفتار اجتماعی اش هم نشان می دهد آدم مستقلی بوده. در هر زمینه ای که وارد شده اجتهادات کم ندارد. فیض با اینکه گرایشات اخباری داشته اما اخباری گری او هم متفاوت با ملا امین استرابادی است (در این باره بعدا خواهم نوشت). فیض شاید از نخستین نمونه های فقهایی باشد که با وجود گرایش به نوعی اخباری گری کتاب فقهی به شیوه معمول در میان مجتهدان اصولی نوشته. بعد از او البته نوشتن در فقه فروعی در میان اخباریان بیشتر معمول شد و به ویژه در میان فقهای اخباری معتدل. اصلا نوشتن در این نوع ادبیات فقهی خود موجب اعتدال در گرایشات اخباری می شد. فقه اخباری اصلا فقه نیست و نمی تواند فقه باشد. فقه دانش استنباط است و حدائق به همین دلیل نوشته کسی است که اخباری معتدل بوده.

کتاب مفاتیح فیض نشان می دهد او در دانش فقه آدمی است به غایت دانشمند و مطلع. شیوه نگارش این کتاب کم نظیر است و برای حفظ و تدریس و حاشیه نویسی از نمونه های اعلاست. به همین دلیل هم برای دست کم دو قرن این کتاب یکی از محوری ترین کتاب ها برای تدریس و تدرس فقه و برای شرح نویسی و تحشیه نگاری بوده و حتی بزرگ اصولیان وحید بهبهانی بر این کتاب شرحی مهم نوشته است. بسیاری دیگر از فقهای مهم اصولی بر این کتاب شرح و تحشیه نوشته اند. بعدها البته متون دیگر و از همه مهمتر عروه جای مفاتیح را گرفت.

سبک نگارشی کتاب بدیع است و مشخصه ایجاز در نقل مطالب ضمن پرداختن به فروع فقهی بسیار و اشاره به ادله دارد و حتی اختلاف فقها را در نظر دارد. همین ویژگی ها کتاب را برای تدریس و شرح و حاشیه نویسی مناسب کرده است.

فیض در این کتاب بسان فقیهی ظاهر می شود که اهل استدلالات فقهی و توجه به ادله مختلف است و به شیوه اخباریان با وجود تأثیرپذیری ها پایبند نیست. شیوه او را متأثر از محقق اردبیلی دانسته اند.
منبع:کانال تلگرامی دکتر حسن انصاری
@fiqh_osoul

 نظر دهید »

اصول فقه

09 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

☀️پیدایش علم اصول فقه
? بهره ‏بردارى از علم اصول و استخدام این علم براى علم فقه بدون شک پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) آغاز شد و به تدریج در اثر ازدیاد مسائل مورد ابتلا و دور شدن از زمان حیات آن بزرگوار رو به فزونى و توسعه رفت و حتى نسبت به فقه شیعه بهره‏بردارى از علم اصول مخصوصا به‏معناى وسیع آن پس از غیبت کبرى (329 ه ق) آغاز شد، چه در زمان پیغمبر و نسبت به شیعه حتى در زمان امامان به علّت دسترسى به کسانى که قول و فعل و تقریر آنان حجیّت داشت چندان نیازى به اجتهاد و به کار بردن قواعد اصولى نبود.
? بنابراین از آن روزی که نیاز به اجتهاد برای معرفت به احکام الهی نمایان شد، باب مسائل اصول فقه هم گشوده گردید. اگر چه روال گشایش و پیدایش مسائل اصولی شیعه در قیاس با اهل‌سنت کندتر شکل گرفت، ولی اصل پیدایش این علم در میان اصحاب ائمه مقارن با اهل سنّت است. این درست است که حضور اهل‌بیت نیاز شیعه به تأسیس احکام در باب مسائل مستحدثه را پاسخگویی می‌کرد، ولی عدم امکان دسترسی شیعیان در مناطق و دوران مختلف به امام معصوم، نیاز به اجتهاد در سطوحی نه چندان پیچیده را مطرح می‌نمود. و استنباط حکم مرهون منطق استنباط و تضلّع بر قواعد اصولی است.
? در باب این که نخستین مدوّن علم اصول فقه چه کسی است؟ اختلاف بسیاری وجود دارد. اگر ما تدوین علم اصول را به معنی جمع مباحث و تبویب نسبی مسائل یک علم در یک مجموعه بدانیم، بی‌شک باید اولین مدوّن علم اصول را در سده‌های متأخر از ادوار اولیه جستجو کنیم. چه این که حتی کتاب «شافعی» در علم اصول،‌ کامل نبوده و به این معنی نمی‌تواند یک اصول مدوّن باشد. اما اگر منظور از تدوین علم اصول را تأسیس مباحث آن علم فرض کردیم، در این صورت شکی نیست که اولین تدوین کنندگان این علم-به شهادت کتب تراجم- برخی اصحاب ائمه مانند «هشام بن حکم» می‌باشند. او دو رساله در علم اصول فقه دارد:«کتاب‌الالفاظ و مباحثها» و «کتاب الاخبار و کیف تصح» است که ظاهرا در اولی مباحث ظهورات را بررسی کرده و در رساله‌ی دوم مباحث خبر متواتر و خبر واحد و شرایط صحت روایت را بررسی کرده است.
? در کنار «هشام بن حکم» برخی از رجال نامی قرن دوم و سوم مانند «قاضی ابویوسف(م 182)» و «محمدبن‌حسن شیبانی(م 182 یا 189)» صاحب کتاب « الاستحسان» و «الاجتهاد بالرأی» که هر دو از شاگردان «ابوحنیفه» بوده‌اند و یا «شافعی(م 204)» صاحب کتاب «الرساله» به چشم می‌خورند که صاحب رساله‌هایی کوچک و بزرگ در علم اصول‌فقه هستند. علاوه بر ایشان می‌توان به «یونس‌بن‌عبدالرحمن» صحابی امام رضا(ع) و صاحب رساله‌ی «کتاب اختلاف الحدیث» و هم‌چنین «ابوسهل نوبختی» صاحب «کتاب العموم و الخصوص» اشاره کرد که از نخستین دانشمندان این علم به شمار می‌آیند.

#ادوار_اصول_فقه

@alosoll

 نظر دهید »

علم اصول

09 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

☀️پیدایش علم اصول فقه
? بهره ‏بردارى از علم اصول و استخدام این علم براى علم فقه بدون شک پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) آغاز شد و به تدریج در اثر ازدیاد مسائل مورد ابتلا و دور شدن از زمان حیات آن بزرگوار رو به فزونى و توسعه رفت و حتى نسبت به فقه شیعه بهره‏بردارى از علم اصول مخصوصا به‏معناى وسیع آن پس از غیبت کبرى (329 ه ق) آغاز شد، چه در زمان پیغمبر و نسبت به شیعه حتى در زمان امامان به علّت دسترسى به کسانى که قول و فعل و تقریر آنان حجیّت داشت چندان نیازى به اجتهاد و به کار بردن قواعد اصولى نبود.
? بنابراین از آن روزی که نیاز به اجتهاد برای معرفت به احکام الهی نمایان شد، باب مسائل اصول فقه هم گشوده گردید. اگر چه روال گشایش و پیدایش مسائل اصولی شیعه در قیاس با اهل‌سنت کندتر شکل گرفت، ولی اصل پیدایش این علم در میان اصحاب ائمه مقارن با اهل سنّت است. این درست است که حضور اهل‌بیت نیاز شیعه به تأسیس احکام در باب مسائل مستحدثه را پاسخگویی می‌کرد، ولی عدم امکان دسترسی شیعیان در مناطق و دوران مختلف به امام معصوم، نیاز به اجتهاد در سطوحی نه چندان پیچیده را مطرح می‌نمود. و استنباط حکم مرهون منطق استنباط و تضلّع بر قواعد اصولی است.
? در باب این که نخستین مدوّن علم اصول فقه چه کسی است؟ اختلاف بسیاری وجود دارد. اگر ما تدوین علم اصول را به معنی جمع مباحث و تبویب نسبی مسائل یک علم در یک مجموعه بدانیم، بی‌شک باید اولین مدوّن علم اصول را در سده‌های متأخر از ادوار اولیه جستجو کنیم. چه این که حتی کتاب «شافعی» در علم اصول،‌ کامل نبوده و به این معنی نمی‌تواند یک اصول مدوّن باشد. اما اگر منظور از تدوین علم اصول را تأسیس مباحث آن علم فرض کردیم، در این صورت شکی نیست که اولین تدوین کنندگان این علم-به شهادت کتب تراجم- برخی اصحاب ائمه مانند «هشام بن حکم» می‌باشند. او دو رساله در علم اصول فقه دارد:«کتاب‌الالفاظ و مباحثها» و «کتاب الاخبار و کیف تصح» است که ظاهرا در اولی مباحث ظهورات را بررسی کرده و در رساله‌ی دوم مباحث خبر متواتر و خبر واحد و شرایط صحت روایت را بررسی کرده است.
? در کنار «هشام بن حکم» برخی از رجال نامی قرن دوم و سوم مانند «قاضی ابویوسف(م 182)» و «محمدبن‌حسن شیبانی(م 182 یا 189)» صاحب کتاب « الاستحسان» و «الاجتهاد بالرأی» که هر دو از شاگردان «ابوحنیفه» بوده‌اند و یا «شافعی(م 204)» صاحب کتاب «الرساله» به چشم می‌خورند که صاحب رساله‌هایی کوچک و بزرگ در علم اصول‌فقه هستند. علاوه بر ایشان می‌توان به «یونس‌بن‌عبدالرحمن» صحابی امام رضا(ع) و صاحب رساله‌ی «کتاب اختلاف الحدیث» و هم‌چنین «ابوسهل نوبختی» صاحب «کتاب العموم و الخصوص» اشاره کرد که از نخستین دانشمندان این علم به شمار می‌آیند.

#ادوار_اصول_فقه

@alosoll

 نظر دهید »

مباهله

24 شهریور 1396 توسط شريف ابادي سالاري

​

‍ ? #یوم_المباهله (۲)

           #بیانات_علماء
? مباهله، روز نشان دادن عظمت اهل البیت (علیهم السلام) میباشد…
(فَمَنْ حاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْانَدْعُ اَبْناءَنا وَ اَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّه عَلَي الْكاذِبينَ)
?از مظاهر و دلائل قوّت ايمان پيغمبر ‎(صلی الله عليه وآله) به رسالتش داستان مباهله است، زيرا پيشنهاد مباهله از طرف آن حضرت اگر مؤمن به دعوت خود نبود، يك #انتحار_واقعي و دادن سند بطلان دعوت به دست دشمن بود.
?چون حال از دو قسم بيرون نبود، يا نفرين نصاراي نجران در حق آن جناب #مستجاب مي‎شد، و يا آن‌كه نه نفرين نصاري و نه نفرين پيغمبر ‎(صلي الله عليه وآله) به آنها مستجاب مي‎گشت كه در هر دو صورت بطلان ادعاي آن حضرت آشكار مي‎گشت.
⭕️ هيچ خردمندي كه مدعي نبوّت باشد، چنين پيشنهادي نداده و سند بطلان دعواي خود را به دست مردم نخواهد داد مگر آن‌كه صد در صد اطمينان به استجابت دعاي خود و هلاكت دشمن داشته باشد، و پيغمبر اكرم (‎صلي الله عليه وآله)‎ چون يقين جزمي به صحّت رسالت و استجابت دعاي خود و نابودي دشمن در صورت مباهله داشت با #كمال_شجاعت و صراحت پيشنهاد مباهله داد.
? شركت‌دادن علي و حسن و حسين و فاطمه زهرا ‎(عليهم السّلام)‎ در مباهله كه به تعيين و امر خداوند بود نيز دليل بر اين است كه اين چهار نور مقدّس كه با پيغمبر در مباهله حاضر شدند، شايسته‎ترين و گرامي‎ترين خلق در نزد خدا، و #عزيزترين همه در نزد پيغمبر خدا بوده‎اند.
?آيه مباهله اعلان #جلالت_مقام، و تقرب خاصّ آنها به خداوند متعال است. جريان مباهله را مفسّرين بزرگ و محدّثين و مورّخين در كتاب‌هاي تفسير و حديث و تاريخ نقل كرده‎اند، و از اينكه مصادر و مدارك آن را نشان بدهيم بي‎نيازيم.
?اما در عين حال چندين كتاب را نام مي‎بريم تا هركس خواست مراجعه نمايد:

تفسير طبري، بيضاوي، نيشابوري، كشاف، الدرالمنثور، اسباب النزول واحدي، اكليل سيوطي، مصابيح السنة، سُنن ترمذي و كُتُب ديگر.
? منبع: کتاب پرتوی از عظمت امام حسین (علیه السلام)، تألیف آیت الله صافی گلپایگانی.

 نظر دهید »

چرا باید حجاب داشته باشیم

12 خرداد 1396 توسط شريف ابادي سالاري

​*بیان احکام وپاسخگویی به زبان ساده وروشن*:

شبهات 
چرا ما باید حجاب داشته باشیم ؟

اصلا چرا حجاب در ایران باید اجباری باشه در حالی که در اسلام اجباری نیست ؟ (دین خدا به اجبار نیست ۲۵۶ بقره)
پاسخ :
۱.دین به اجبار نیست نه احکام
دین خدا به اجبار نیست (بقره۲۵۶) در پذیرش اصل دین است نه احکام آن یعنی شما در انتخاب ابتدایی دین اجباری ندارید اما اگر آن را انتخاب کردید باید به احکام آن پایبند باشید .

مانند دانش آموز که در انتخاب مدرسه آزاد است و ولی بعد از آن که مدرسه ای را انتخاب کرد باید به تمام قوانین آن مدرسه پایبند باشد. 

پس نمی توان گفت : من مسلمانم اما حجاب را قبول ندارم .
۲. نظر اکثریت 
در اجتماع باید نظر اکثریت افراد جامعه مورد نظر باشد و اگر هرکس بخواهد نظر شخصی خود را در اجتماع اجراع کند جامعه دچار هرج و مرج می شود مانند آنکه بگویید می خواهم اتوبان را بر عکس رانندگی کنم.

در جامعه ما هم نظر اکثریت مردم( که به  جمهوری اسلامی رای دادن است) که رعایت حجاب  است باید رعایت شود . بله قانون با کسی که در خانه خود جلوی نامحرم بی حجاب باشد کاری ندارد.
۳. آرامش و احساس بهتر
تمام کسانی بی حجاب بوده و بعد مسلمان و با حجاب شدند اقرار کردند که وقتی حجاب دارند آرامش بیشتری و احساس بهتری دارند. (مراجعه به عکس)
۴. حجاب زنان اسرائیلی
صهیونیسم  که خود مروج فحشا و بی حجابی در جهان است . برای خودشان تبلیغ حجاب می کنند. آیا تا به حال به حجاب زنان یهودی توجه کرده اید؟ (مراجعه به عکس و کلیپ )  

اگر حجاب بد بود هیچ وقت برای خودشان انتخاب نمی کردند.
۵. خیانت به هم نوع(زنان دیگر)
بی حجابی ما علاوه بر اینکه مردان جامعه را دچار مشکلات بسیار مانند : افسردگی ، گناه و … می کند ، بعلاوه وقتی مردی در خیابان چشمش به زن بی حجابی بیفتد ، آن را با همسر خود مقایسه کرده و نسبت به همسر و زندگی 

 بی میل می شود و ….

پس بی حجابی ما خیانت به خانمی است که شما همسر او را هوایی کردید.
۶. و بی حجاب باعث مشکلات بسیاری ازجمله 
بالا رفتن آمار طلاق ، به خطر افتادن سلامت جامعه ، از بین رفتن استحکام خانواده و ….
              __________

#شبهات 

#حجاب_1

#چرا_حجاب_1

?????

مجاهدان و آبادگران فرهنگی در مناطق محروم 

(سرباز امام زمانی بیاداخل?)

https://telegram.me/joinchat/DjW19D8Tb9SPv-YlhzvTGA

?فورواردکنید

 نظر دهید »

حکایت علما

12 خرداد 1396 توسط شريف ابادي سالاري

​.:. حجره فقاهت .:.:

‍ #حکایات_علماء

    #تشرف_یافتگان (۴)
? حکایت تشرف علامّه میرجهانی و شفای بیماری ایشان
? دانشمند فرزانه، علامه میرجهانى (قدس سره الشریف)، بعد از مدتى اقامت در نجف اشرف به اصرار پدرش به اصفهان بازگشت و به نشر معارف و فضائل اهل‏بیت عصمت و طهارت (علیهم الصلاة و السلام) پرداخت و بعد از فوت پدر بزرگوارش به مشهد مقدّس مشرّف گردید و در آنجا ساکن شد. 
?در این بین، مدتى به کسالت نقرس، سیاتیک و عرق النساء، مبتلا شده بود و چندین سال در اصفهان و تهران و خراسان معالجه نمود؛ ولى اصلاً بهبودى حاصل نشده بود، تا اینکه خود ایشان مى‏فرمود: «بعضى از دوستان آمدند و مرا به شیروان بردند و در مراجعت، در قوچان توقف کردیم. 
? روزى به زیارت امامزاده‏اى که در خارج شهر قوچان و معروف به «امامزاده ابراهیم» است رفتیم و چون هواى لطیف و منظره جالبى داشت، رفقا گفتند: «ناهار را در اینجا بمانیم، خیلى خوب است.» گفتم:عیبى ندارد…
? پس آنها مشغول تهیه غذا شدند و من گفتم: براى تطهیر به رودخانه مى‏روم. گفتند: راه قدرى دور است و براى درد پاى شما، مشکل است. گفتم: «آهسته آهسته مى‏روم» و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم و در کنار رودخانه نشستم و به مناظر طبیعى نگاه مى‏کردم. 
? ناگهان دیدم شخصى که لباس نمدى چوپانى در بَر داشت آمد و سلام کرد و گفت: آقاى میرجهانى! شما با اینکه اهل دعا و دوا هستى، هنوز پاى خود را معالجه نکرده‏اى؟! 
? گفتم: تاکنون که نشده است. گفت: آیا دوست دارى من درد پایت را علاج کنم؟ گفتم: البتّه! 

پس آمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوى کوچکى در آورد و اسم مادر مرا پرسید (یا بُرد) و سر چاقو را به موضع درد گذاشت و به پائین کشید، تا به پشت پا آورد و فشارى داد که بسیار متألم شدم. آخ گفتم. 
? چاقو را برداشت و گفت: برخیز خوب شدى. خواستم مانند همیشه با کمک عصا برخیزم، عصا را از دست من گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. دیدم پایم سالم است؛ برخاستم ایستادم و دیگر ابداً پایم درد نداشت.
? به او گفتم: شما کجا هستید؟ فرمود: من در همین قلعه‏ها هستم و دست خود را به اطراف گردانید. گفتم: من کجا خدمت شما برسم؟ فرمود: تو آدرس مرا نخواهى داشت؛ ولى من منزل شما را مى‏دانم و آدرس مرا گفت و فرمود: هر وقت مقتضى باشد، خودم نزد تو خواهم آمد و رفت. در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند: آقا عصا کو؟ گفتم: آقا را دریابید! هر چه تفحص کردند، اثرى از او نیافتند.
? منبع:  عنایات حضرت مهدى “سلام الله علیه” به علماء و طلاب، ص ۱۸۴و ۱۸۵.
? همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
? @hojre_feghahat

 نظر دهید »

اجزای مقاله

10 خرداد 1396 توسط شريف ابادي سالاري

ک مقاله اصیل علمی شامل قسمت‌ها و بخش‌های زیر می‌باشد:

عنوان (Tittle)
چکیده (Abstract)
کلمات کلیدی (Keywords)
مقدمه (Introduction)
مواد و روش‌ها (Materials and methods)
نتایج (Results)
بحث (Discussion)
نتیجه‌گیری (Conclusion)
تقدیر و تشکر (Achnowledgment)
مراجع (References)
ضمیمه (Appendix)
موارد تکمیلی (Supplementary materials)
لازم به ذکر است که ممکن است بخش‌های 6 و 7 با هم ادغام شده با عنوان Results and Discussion نوشته شوند. توجه شود که بعضی از بخش‌های گفته شده مثل قسمت‌های 9، 11 و 12 لزوما در همه مقالات وجود ندارند و وجود آنها به نوع مقاله و ژورنال مورد نظر بستگی دارد.
در ادامه به توضیح هر یک از این قسمت‌ها می‌پردازیم:

عنوان مقاله
عنوان مقاله نخستین چیزی است که دیگران را به خواندن مقاله شما جلب می‌کند. عنوان مقاله باید گویای علمی باشد و به درستی بتواند کاری را که انجام شده، عرضه کند. عنوان هم باید گویای متن باشد و هم دارای جذابیت باشد. از نوشتن عنوان‌های طولانی باید خودداری نمود. همچنین از کلمات اختصاری شناخته نشده در عنوان مقاله نباید استفاده کرد. عنوان مقاله می‌تواند در قالب یک جمله یا عبارت پرسشی نوشته شود که در این حالت توجه دیگران به موضوع بیشتر جلب خواهد شد.

چکیده مقاله
در این قسمت باید چکیده فعالیت پژوهشی ضمن بیان اهمیت موضوع و نتایج به دست آمده، به طور شفاف و دقیق در قالب تعداد محدودی از کلمات (وابسته به نوع مجله مثلا می‌تواند حداکثر تا 200 کلمه باشد) توضیح داده شود. چکیده بایستی به گونه‌ای نوشته شود که دیگران را به خواندن مقاله شما ترغیب کند. اگر کلمات اختصاری در چکیده بکار رود، باید عبارت کامل آن در داخل پرانتز و پس از عبارت اختصاری نوشته شده و یا کلمه اختصاری در داخل پرانتز و پس از عبارت کامل آن نوشته شود. معمولا زمان افعال چکیده یک مقاله زمان حال است اما می‌توان از افعال زمان گذشته نیز استفاده نمود.
به طور کلی دو نوع چکیده وجود دارند:
1-توصیفی(Descriptive): چکیده های توصیفی در زمینه های علوم انسانی و علوم اجتماعی یا روانشناسی مورد استفاده قرار می­ گیرند. این نوع از چکیده ها حدود ۵۰ تا ۱۰۰ کلمه هستند. ساختار یک چکیده ی توصیفی عموما به شکل زیر است: 1- تاریخچه 2-هدف 3-مطلب خاص مورد توجه / مورد علاقه ی مقاله 4-مروری بر محتویات (این بخش الزامی نیست)

2-چکیده ی راهنمای تمام نما (Informative): چکیده های راهنما عموما در مقالات مهندسی، علوم یا روانشناسی مورد استفاده قرار می گیرند. این چکیده های حدودا ۲۰۰ کلمه را شامل می­ شوند. اکثر این چکیده ها از بخش های زیر تشکیل می شوند: 1-تاریخچه 2-هدف مقاله 3-روش مورد استفاده 4-یافته ها/نتایج 5-نتیجه گیری
نوع چکیده ی مورد استفاده به رشته ی موردنظر بستگی دارد.
نکاتی در جهت نگارش چکیده
ابتدا مقاله را چند بار مطالعه نموده و نکات اصلی آن را دریابید. سپس هر بخش را در نظر گرفته و آن را به یک ۱ تا ۲ جمله خلاصه کنید. سپس جملات جمع آوری شده را دوباره بخوانید تا مطمئن شوید که مباحث اصلی موجود در مقاله را پوشش می دهد.
اطمینان حاصل نمایید که در رابطه با هر یک از نکات کلیدی ساختار چکیده مطلبی آورده اید. چکیده ی نگارش شده را بررسی نمایید و در صورت وجود کلمات غیرضروری آنها را حذف نموده و آن را دوباره به شکلی روان نگارش نمایید.
چه چیز یک چکیده را خوب و تاثیرگذار می کند؟
جهت نگارش چکیده از یک متن قابل مفهوم و خلاصه استفاده می شود و می توان از خود آن چکیده اطلاعاتی دریافت نمود. تمام مولفه های آکادمیک لازم را از متن کامل انعکاس دهد که باید شامل هدف، تمرکز، روش ها، نتایج و استدلال ها باشد. هیچ گونه اطلاعاتی خارج از مقاله در خود نداشته باشد. به زبان روان و سلیس نوشته شده و برای گستره ی وسیعی از خوانندگان از جمله خوانندگان با رشته های علمی تخصصی قابل فهم باشد. به زبان مجهول نوشته می شود تا به جای تمرکز بر اشخاص، بیشتر با تمرکز بر موارد مهم، یافته ها را گزارش دهد.
عموما هیچ مرجعی را شامل نمی شود.

چگونگی نوشتن کلمات کلیدی مقاله علمی
کلمات کلیدی در مقاله بسیار مهم می‌باشند. کلمات کلیدی بیان کننده موضوع مقاله هستند که جهت شناساندن و معرفی مقاله به جامعه علمی کاربرد دارند. به این ترتیب دیگر نویسندگان و پژوهشگران با جستجوی عبارات پژوهشی مورد نظر خود در کلمات کلیدی، می‌توانند به مقاله شما دست یابند.

چگونگی نوشتن مقدمه مقاله علمی
اگر خوانندگان با مطالعه مقدمه مقاله، به نوشته شما علاقمند نشوند، مقاله از دست رفته است! در قسمت مقدمه، می‌بایست تاریخچه و اهمیت موضوع، مشکلات و نقاط ضعف روش‌های پیشین و رویکرد شما برای حل این مشکلات نوشته شود. در آغاز مقدمه بهتر است به صورت کلی صحبت کرده و به تدریج به توضیح توضیحات جزییات و موضوع اصلی پژوهش پرداخته شود. در این بخش، پژوهش‌ها و نتایج بدست آمده در گذشته مرور شده، کمبود و یا نقص آن‌ها تشریح شده و سپس راهکار مورد استفاده توسط نویسندگان که دلیل نوشتن مقاله می‌باشد، توضیح داده خواهد شد. در آخرین پاراگراف بخش مقدمه، مرسوم است ساختار کلی مقاله و اینکه در بخش‌های بعدی آن چه عنواینی مطرح خواهد شد، بیان گردد. زمان افعال استفاده شده در این بخش تلفیقی از گذشته و حال می‌باشد. بخش‌های مختلف مقدمه شامل:
پاراگراف اول: بیان کلی حوزه و حیطه علمی مساله.
پاراگراف دوم و سوم: انتقال آرام از کلیات به جزییات و بیان مشخص (دقیق) با مرور پژوهش‌های پیشین و ذکر اهمیت و ضرورت پژوهش.
پاراگراف چهارم: مهم‌ترین پاراگراف و قلب مقدمه که شامل خلاصه نکات مهم از فعالیت انجام شده توسط شما در مقاله می‌باشد. معمولا این پاراگراف با عبارت “In this paper, …” آغاز می‌شود.
پاراگراف پنجم: ارتباط، تفاوت‌ها و برتری‌های فعالیت شما با دیگر کارهای مشابه انجام شده.
پاراگراف ششم: بیان بخش بندی ادامه مقاله با ذکر کلیات هر بخش. به عنوان مثال: The reminder of this paper is organized as follows: In Section 2 … is explained. … Finally, Section 5 Concludes the paper.

بخش مواد و روش های مقاله علمی
ممکن است مقاله در مورد یک موضوع عملی، تئوری یا شبیه سازی باشد. اگر موضوع مقاله عملی باشد در این قسمت کلیه مواد و دستگاه‌های استفاده شده، پروتکل انجام آزمایش و چگونگی فراهم آوردن مقدمات آزمایش به طور کامل و دقیق عنوان می‌شود. اگر مقاله تئوری یا شبیه سازی باشد بایستی روابط ریاضی، فرضیه‌ها، اثبات قضیه‌های ذکر شده، نرم افزارهای استفاده شده و مقادیر عددی پارامترها به طور کامل در جدول نوشته شود، به طوری که خواننده با دنبال کردن مقاله بتواند به همان نتایج دست یابد.

اصول:

تنها درصورتی ­که مطالعه آنقدر پیچیده است که به این شکل می­توان کمی فضا ذخیره نمود، اصول را به صورت جداگانه توصیف نمایید.
مواد شیمیایی تخصصی، موارد مورد استفاده در زمینه­ ی زیست­ شناسی و هر یک از مواد یا منابعی را که عموما در آزمایشگاه ها یافت می­ شوند در متن بیاورید.
از مواردی از قبیل لوله­ های آزمایش، سر سمیلر، لیوان آزمایشگاه و غیره، یا تجهیزات استاندارد آزمایشگاه از قبیل یک نوع خاص از تجهیزات از قبیل سانتریفیوژها(Centrifuge)، اسپکتروفتومترها(Spectrophotometer)، پیپتورها(Pipettor) و غیره که در اکثر آزمایشگاها یافت می­ شوند چشم ­پوشی نمایید.
اگر استفاده از یک نوع خاص از تجهیزات، یک نوع انزیم، یا کشت میکروب در آزمایشگاه از یک تهیه­ کننده­ ی به­ خصوص در جهت موفقیت آزمایش ضروری است، پس این وسیله یا آنزیم یا … و منبع باید انتخاب شوند، در غیراینصورت خیر.
موارد مورد استفاده ممکن است در یک پاراگراف جداگانه مورد استفاده قرار گیرند یا اینکه ممکن است همگام با روش­های شما شناسایی گردند.
در علم زیست­ شناسی، ما غالبا با محلول ­ها سروکار داریم. آنها را با نام خطاب کرده و همگی را شامل غلظت­ های(Concentration) واکنش­گرها  و PH محلول ­های آبی و حلال در محلول­های غیرآبی، به طور کامل توصیف می ­کنیم.
روش­ها:

روش را شرح دهید (نه جزئیات هر روش که همگی از روش یکسان استفاده نمودند)
روش را به طور کامل شرح دهید، شامل ویژگی­ هایی از قبیل درجه حرارت، دوره­ ی نهفتگی(Incubation Times) و غیره.
به جهت مختصرگویی، روش­های کنونی تحت سرفصل­های اختصاص داده شده به روش­های به­ خصوص یا گروهی از روش­ها عنوان گردد.
تعمیم گزارش دهید که روش­ها چگونه در حالت کلی اجرا شدند، نه اینکه چگونه به شکل به­ خصوصی در یک روز خاص اجرا گردیدند. همواره به این فکر کنید که چه چیزی به یک محقق دیگر در موسسه­ ی دیگر که در حال کار روی پروژه خود است، مرتبط می­ باشد.
اگر از روش­ هایی استفاده نمایید که به خوبی مستند شده ­اند، روش را با نام خطاب نموده و بس. برای مثال، آزمایش Bradford بسیار شناخته شده است. نیازی نیست روش را به طور کامل گزارش کنید ، تنها بدین موضوع اشاره کنید که از آزمایش Bradford جهت تخمین غلظت پروتئین و شناسایی استاندارد مورد استفاده­ی شما استفاده نمودید. همین موضوع برای روش SDS-PAGE و بسیاری روش­های معروف دیگر در زیست­شناسی و زیست-شیمی(Biochemistry) هم صادق است.
سبک:

• استفاده از زمان معلوم در هنگام مستندسازی روش ها بدون استفاده از اول شخص بسیار مشکل یا غیرممکن است، که توجه خواننده را بیشتر به محقق جلب می کند تا به کار. از این رو، هنگام نگارش روش ها بیشتر نویسندگان از زمان مجهول سوم شخص استفاده می نمایند.
• در این بخش و هر بخش دیگر مقاله از نثر عادی استفاده نمایید – از لیست های غیررسمی دوری نموده و از جملات کامل استفاده نمایید.
از موارد زیر اجتناب کنید:
• موارد بیان شده و روش ها مجموعه ای از دستورالعمل ها نیستند.
• تمام اطلاعات و پیشینه ی توصیفی را حذف کنید – این موضوعات را برای بخش گفتگو نگه دارید.
• اطلاعاتی را که به شخص سوم غیرمرتبط است حذف کنید، برای مثال اینکه از چه ظرف یخی استفاده نمودید، یا اینکه چه شخصی به اطلاعات دسترسی پیدا کرده است.


بخش نتایج مقاله علمی
نتایج عملی با عنوان Experimental Results و نتایج شبیه سازی با عنوان Simulation Results بیان می‌شوند. در این قسمت باید دستاوردها، یافته‌ها و مقادیر عددی نتایج آزمایش، اهمیت و با ارزش بودن آن‌ها کاملاً دقیق و به صراحت توضیح داده شود و ویژگی‌های آماری نیز ذکر گردد. زمان افعال این بخش از مقاله گذشته است.

هدف اصلی

هدف از بخش نتایج ارائه و نمایش یافته­ هایتان است. این بخش را یک گزارش عینی از نتایج قرار دهید، و تمام تفسیرها را برای این بخش نگه دارید.

نگارش بخش نتایج

مهم: باید به شکلی واضح مواردی را که عموما در یک مقاله­ ی تحقیقاتی قرار می­گیرند از داده­ های خام یا سایر ضمایمی که منتشر نخواهند شد متمایز نماییم. در اصل، چنین مواردی نباید هرگز ارائه شوند مگر اینکه از سوی مربی درخواست شوند.

محتوی

یافته­ های خود را در متن خلاصه نموده و در صورت امکان به شکل جدول و شکل نمایش دهید.
در متن، تمام نتایج را توصیف نمایید و خواننده را بیشتر به سمت مشاهداتی که مرتبط­ تر هستند هدایت کنید.
متنی تهیه نمایید، مثلا با شرح سوالی که با یک مشاهده­ ی خاص مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج آزمایشات کنترل را شرح داده، و مشاهداتی را مشمول گردانید که به صورت جدولی یا شکلی ارائه نشده.
داده­ ها را تجزیه و تحلیل کنید، سپس داده­ های تحلیل شده را به شکل یک نمودار، جدول یا به شکل متن ارائه نمایید.
از موارد زیر اجتناب نمایید

نتایج را بررسی یا تفسیر ننمایید، اطلاعات پیشینه را گزارش ندهید و سعی نکنید همه ­چیز را توضیح دهید.
هیچگاه داده­ های خام یا محاسبات متوسط را در یک مقاله­ ی تحقیقاتی نگنجانید.
هیچ­گاه یک داده را بیش از یک بار ارائه ندهید.
متن باید اشکال و جداول را تکمیل نماید نه اینکه همان اطلاعات را انتقال دهد.
لطفا اشکال را با جداول اشتباه نگیرید ، بین این دو تفاوت وجود دارد.
سبک

مثل همیشه، در هنگام ارجاع به نتایج از زمان گذشته استفاده نمایید و همه­ چیز را به شکلی منطقی قرار دهید.
در متن، به هر شکل با عنوان “شکل۱″، “شکل ۲″، و غیره ارجاع دهید. جداول را هم شماره­ گذاری نمایید (جهت دریافت جزئیات بیشتر مراجع را مطالعه نمایید).
در پایان گزارش جداول و اشکال را با نام­گذاری مناسب در بخش نتایج ارائه دهید (به شکل واضح آن ها را از هر مورد دیگر از قبیل داده­ های خام، منحنی­ های استاندارد و غیره متمایز نمایید.
اگر ترجیح می­ دهید، می ­توانید اشکال و جداول را به شکل مناسب در متن بخش نتایج قرار دهید.
اشکال و جداول

اشکال و جداول را یا در متن نتایج قرار دهید، یا آنها را در پشت گزارش ارائه دهید، یکی از این دو مورد را اجرا نمایید.
اگر اشکال و نتایج را در پایان گزارش قرار می­ دهید، مطمئن شوید که به وضوح از موارد ضمیمه از قبیل داده­ های خام متمایز شده­ اند.
صرف ­نظر از جایگاه قرارگیری، هر شکل باید به ترتیب نام گذاری گردد و با یک زیرنویس تکمیل گردد (زیرنویس شکل را در زیر آن قرار دهید)
صرف­نظر از جایگاه قرارگیری، هر جدول باید دارای یک عنوان بوده، به ترتیب نام­گذاری شده و دارای یک سرفصل باشد (عنوان و شرح در بالای جدول قرار می­گیرد.)
هر شکل و جدول باید به قدری کامل باشد که جدای از متن خود پیام را منتقل کند.

بخش بحث مقاله علمی
این بخش از مقاله به تفسیر و تعبیر نتایج و دستاوردهای پژوهش اختصاص دارد و لذا به دانش وسیعی نیاز دارد. در این قسمت باید پژوهش‌های قبلی و مرتبط با موضوع مقاله که در بخش مقدمه عنوان شده‌اند، بیان شوند و مقایسه‌ای از روش‌ها/ نتایج ذکر شده در آن مقالات با روش‌ها/ نتایج این پژوهش انجام گیرد. همچنین لازم است مزایا و معایب پژوهش فعلی و همخوانی یا عدم همخوانی دستاوردهای حاصل با یافته‌های پیشین با دقت توضیح داده شود. زمان افعال بکار رفته گذشته است.

بخش نتیجه گیری مقاله علمی
این قسمت مرور بسیار مختصر از کل مقاله می‌باشد. در واقع این بخش مشابه چکیده مقاله است اما به شکل کلی‌تر، زیرا conclusion محدودیت در تعداد کلمات ندارد.

در این بخش اهمیت موضوع، نتایج کلی پژوهش انجام گرفته و نیز پژوهش‌هایی که در آینده می‌تواند راجع به این موضوع انجام شود بیان و توضیح داده می‌شود (Future works). زمان افعال نیز تلفیقی از زمان گذشته و آینده است.

بخش تقدیر و تشکر مقاله علمی
این بخش لزوماً در همه مقالات وجود ندارد. معمولا در این بخش از افرادی که به نحوی در انجام پژوهش به نویسندگان کمک کرده‌اند (اما میزان مشارکت آن‌ها به گونه‌ای نبوده که به عنوان نویسنده مقاله ذکر شوند) تشکر و قدردانی می‌شود. همچنین می‌توان از موسساتی که حمایت مالی و یا تجهیزاتی داشته‌اند و یا از داوران مقاله که با ارایه نکات ارزشمند خود به ارتقای کیفی مقاله کمک کرده‌اند، تشکر نمود.

بخش مراجع مقاله علمی
در این بخش مشخصات تمامی منابع و مقالاتی که در متن مقاله به آن‌ها ارجاع شده است، باید به طور کامل و دقیق نوشته شوند. به طور کلی شیوه و آیین نگارش ارجاع به مقالات دیگران، وابسته به مجله‌ای است که پیش‌نویس مقاله برای آن ارسال خواهد شد. برای یافتن نحوه ارجاع‌دهی درست، مطابق با آیین نگارش آن مجله، می‌توان از قسمت «راهنمایی برای نویسندگان»( Guide for authors, Authors Guidelines, Instruction for Authors) از سایت مجله کمک گرفت. راه ساده‌تر این است که از شماره‌های اخیر چاپ شده توسط مجله، چند مقاله دانلود شده و سپس از آیین نگارش ارجاع‌دهی در آن مقالات استفاده نمود. گاهی اوقات مراجع به ترتیب حروف الفبا و بر اساس نام خانوادگی نویسنده اول مرتب می‌شوند. در این حالت معمولا نام نویسندگان در متن مقاله و در پایان جمله/ عبارتی که مربوط به آن مرجع می‌باشد، نوشته می‌شود. اگر مقاله یک، دو یا بیش از دو نویسنده داشته باشد، در متن مقاله به صورت زیر ارجاع داده می‌شود:

یک نویسنده: (Amiri, 2010)

دو نویسنده: (Amiri and Bahrami, 2011) یا (Amiri & Bahrami, 2011)

بیش از دو نویسنده: (Amiri et al., 2012)

برای بیش از یک مرجع، معمولا بین مراجع نقطه ویرگول گذاشته می‌شود. مانند مثال زیر:

(Amiri et al., 2012; Amiri and Bahrami, 2011; Amiri, 2010)

برای برخی از مجلات، مراجع بر اساس ترتیب ظاهر شدن در متن مقاله عددگذاری شده و مرتب می‌شوند. در این حالت، پس از پایان هر جمله/ عبارت شماره مرجع داده می‌شود. به عنوان مثال اولین مرجع استفاده شده [1] و دهمین مرجع استفاده شده [10] خواهد بود. اگر برای آن جمله/ عبارت دو مرجع استفاده شده باشد. در پایان جمله و در داخل کروشه، در بین شماره مراجع ویرگول گذاشته می‌شود به عنوان مثال مراجع یک و پنج: [1,5]. اگر بیش از دو مرجع استفاده شود در بین آن‌ها خط فاصله گذاشته می‌شود. به عنوان مثال [1-3;5,8]. در این مثال از مراجع یک تا سه و مراجع پنجم و هشتم استفاده شده است. دقت شود که پس از پایان مقاله و در قسمت مراجع، تمامی مراجع نیز شماره بندی و مرتب می‌شوند.

گاهی اوقات برخی از مجلات از تلفیق دو حالت قبل استفاده می‌کنند. در پایان مقاله و قسمت مراجع، فهرست مراجع به ترتیب حروف الفبا و بر اساس نام خانوادگی نویسنده اول مقاله مرتب شده و سپس شماره گذاری می‌شوند. در این حالت در متن مقاله بجای ذکر نام نویسنده/ نویسندگان، تنها شماره مرجع ذکر می‌شود. به این ترتیب ممکن است در اولین پاراگراف مقدمه مقاله، مرجع شماره پنجم [5] دیده شود چرا که نام خانوادگی نویسنده اول مرجع آن پاراگراف مثلا با حرف H شروع شده و لذا پس از مرتب سازی بر اساس حروف الفبا، به عنوان مرجع شماره پنجم قرار گرفته است.

همانطور که ملاحظه می‌شود آیین‌های نگارشی متفاوتی برای ارجاع به مقالات دیگران وجود دارد. بهترین روش دانلود چند مقاله از شماره اخیر آن مجله و بررسی این موضوع می‌باشد. لازم به ذکر است که آیین نوشتن نام نویسندگان، عنوان مقاله، سال چاپ، شماره صفحات و … مقالات در قسمت مراجع مقاله نیز قوانین خاص خود را دارد که باید به دقت رعایت شود. به عنوان مثال سال چاپ مقاله گاهی اوقات در پایان مرجع نوشته می‌شود و گاهی اوقات پس از نام نویسندگان و قبل از عنوان مقاله و در داخل پرانتز نوشته می‌شود. همچنین بایستی توجه کرد که نحوه ارجاع به کتاب، مقاله کنفرانسی، مقالات ژورنال نیز با هم متفاوت است. برای روشن شدن مطلب به مثال‌های زیر توجه کنید:

– Amiri M., Bahrami F., Janahmadi M. Functional contributions of astrocytes in synchronization of a neuronal network model, Journal of Theoretical Biology. 292, 60-70, 2012.

– Chartier, S., Boukadoum, M., Amiri, M., (2009). BAM learning of nonlinearly separable tasks by using an asymmetrical output function and reinforcement learning. IEEE Trans Neural Netw, 20: 1281-1292.

بخش ضمیمه مقاله علمی
در این قسمت مطالبی که مرتبط با متن مقاله بوده اما ذکر آن‌ها در متن اصلی در اولویت دوم قرار دارد (و لذا ممکن است موجب خستگی خواننده و یا سردرگمی او شود) در ضمیمه گنجانده می‌شود. به عنوان مثال اثبات (طولانی) قضایای ریاضی مطرح شده در متن مقاله و یا الگوریتم بدست آوردن پارامتری در قسمت ضمیمه قرار داده می‌شوند.

بخش موارد تکمیلی مقاله علمی
این بخش نیز لزوما در همه مقالات وجود ندارد. در برخی از مقالات، کد و برنامه نوشته شده برای انجام شبیه سازی‌ها، عکس و یا فیلم‌هایی که از پدیده‌های در رابطه با موضوع مقاله تهیه شده است، تحت عنوان supplementary materials در سایت مجله گذشته می‌شود به طوری که دیگران بتوانند دانلود کنند و با استفاده از آن‌ها درک بهتری از نتایج و چگونگی انجام پژوهش بدست آورند.







شریف یار
تاریخ انتشار: 02/03/2012
نویسنده: شریف یار
0
(تعداد نظرات 347 - میانگین امتیاز 4٫42 از 5)

 نظر دهید »

بیانات امام خامنه ای در بار0 15 خرداد

10 خرداد 1396 توسط شريف ابادي سالاري

بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره قیام ۱۵ خرداد

۱۴ خرداد ۱۳۹۲

در ۱۵ خرداد  سال ۴۲ شمسی، ۸۳ قمری که با دوازدهم محرّم مصادف بود، امام بزرگوار ما رضوان‌الله تعالی علیه در عرصه‌ی عاشورایی و با بهره‌برداری به بهترین شکل ممکن از واقعه عاشورا و محرّم، توانستند پیام حق و داد بر آمده از دل خود را به گوش مردم برسانند و مردم را متحوّل کنند. اولین شهدای  ماجرای ۱۵ خرداد، در تهران، ورامین، قم و برخی شهر های دیگر، همین سینه‌زنهای حسینی بودند که آمدند و در معرض تهاجم دشمن عاشورا قرار گرفتند.

در این نوشتار قصد داریم گذری کوتاه در بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره قیام ۱۵ خرداد داشته باشیم.

 

۱ـ سخنرانی در دیدار با روحانیون و ائمه‌ی جمعه و جماعات استان مازندران ۲۲/۲/۶۹:
در همین مقطع که همه‌ی محاسبات مادّی نشان می‌داد که آینده‌ی بشریت آن است، ناگهان حادثه‌یی اتفاق افتاد. این حادثه، در اول توجه دنیا را خیلی هم به خودش جلب نکرد؛ امّا برخلاف انتظار تفسیرکنندگان و بینندگان، روزبه‌روز حجم و معنا و محیط تسلط و تصرف او وسیعتر شد و ناگهان به یک انفجار در یک نقطه‌ی عالم منتهی گردید. آن‌وقت، صاحبان قدرت جهانی احساس کردند که تا حالا در ارزیابی این پدیده اشتباه می‌کردند. به فکر علاج افتادند،‌ ولی دیگر نتوانستند، آن حادثه چیست؟ حادثه‌ی نهضت روحانیت و نهضت دین در ایران در سال ۱۳۴۱٫ [لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی] ـ آن روزی که این حادثه اتفاق افتاد، کسی در دنیا برای آن اهمیتی قایل نشد. حتّی آن وقتی که ۱۵ خردادی به وجود آمد و آن کشتار و آن مسایل اتفاق افتاد، در دنیا آن‌قدر انعکاسی پیدا نکرد. نه کسی را خیلی امیدوار کرد،‌ نه کسی را خیلی ترساند. شعله‌یی بود،‌ بعد هم دیدند مثل این که فروکش کرد. مانند آن که شعله‌ی تراشه و پوشال و ترکه و کارتن و مقوا، یک مرتبه می‌گیرد و بعد از چند لحظه هم فرو می‌نشیند و همه خیال می‌کنند تمام شد؛ غافل از این که آن هیزمها و کُنده‌های بسیار قطور و آتشدار، زیر این شعله‌ها بود. آنها گرفته، کسی هم درست ملتفت نیست و لحظه‌به‌لحظه هم آتشِ ماندگار و دیرپا تولید می‌کند. این آتشها تولید شد، تا به بیست‌ودوم بهمن و تشکیل جمهوری اسلامی رسید و ناگهان کشوری براساس دین و معنویت ایجاد شد که دیگر وقت گذشته بود. یعنی به مجردی که این نظام به وجود آمد،‌ برای دشمنان دین و معنویت، کار از کار گذشت و هرچه ضربت زدند و مظلومش کردند، نفوذ معنویش و توجه دلهای مسلمین در دنیا به آن بیشتر شد. آتشهایی در این‌جا و آن‌جا گرفت و شاید بعضی هم خودشان درست ندانند که از کجا سرچشمه گرفت.

۲ـ بیانات در دیدار با مسؤولان، نویسندگان و هنرمندان «دفتر ادبیات و هنر مقاومت» حوزه‌‌هنری سازمان تبلیغات اسلامی ۲۵/۴/۷۰:
همیشه این نکته در ذهنم بوده که حادثه‌ی دوم فروردین [۱۳۴۲] ـ حادثه‌ی مدرسه‌ی فیضیه ـ در مقابل حادثه‌ی ۱۵ خرداد، حادثه‌ی کوچکی بود؛ اصلاً قابل مقایسه با آن نبود. حادثه از ۱ ساعت یا ۲ ساعت به غروب شروع شد، تا ۱ ساعت بعد از شب ادامه داشت؛ یعنی ۳، ۴ ساعت به صورت شدید طلبه‌ها را در محیط مدرسه‌ی فیضیه کتک زدند و تهدید و اهانت کردند، و به صورت رقیقترش تقریباً در خیابانهای اصلی قم آنها را زیر فشار قرار دادند. تا آن‌جایی هم که ما اطلاع داشتیم، گمانم یکی، دو نفر در آن حادثه کشته شدند و البته عده‌ی زیادتری هم مجروح گردیدند. بنابراین، حادثه ابعاد خیلی زیادی نداشت. امام توانست آن حادثه را برای به حرکت درآوردن همه‌ی ملت ایران مورد استفاده قرار دهد. ۱۵ خرداد را که امام به وجود نیاورد ـ در این روز امام در زندان بود ـ ۱۵ خرداد یک حادثه‌ی خودجوش بود. ۱۵ خرداد، محصول حرکتی بود که امام در دوم فروردین به وجود آورد. من در همان سال، این نکته را به امام عرض کردم. نزدیک عید سال ۴۳ بود که من از زندان آزاد شده بودم و توانستم با تدبیری خدمت امام ـ که آن وقت در خانه‌یی در قیطریه بودند ـ بروم. من در همان چند لحظه‌یی که توانستم خدمت ایشان بروم و دستشان را ببوسم و با آن حال منقلبی که از دیدنشان داشتم، چند کلمه با ایشان حرف بزنم، همین مطلب را عرض کردم. گفتم نبودن شما در بیرون، موجب شد که ۱۵ خرداد با این عظمت، نتواند مورد استفاده قرار بگیرد. یعنی امثال ماها که در بیرون بودند، نتوانستند عشری از اعشار استفاده‌یی را که امام از دوم فروردین کرد، از ۱۵ خرداد بکنند؛ در حالی که ۱۵ خرداد کانون عظیمی بود. بعد هم که امام بیرون آمدند و تبعید شدند، اشاره‌ها و حرفهای ایشان در هشیار و زنده کردن روحیه‌ی مبارزه در مردم و به خط آوردن جوانان، ۱۵ خرداد را آن‌چنان منشأ برکت کرد که در آن مدت مثلاً ۱ سال یا ۸ ،‌ ۹ ماهی که امام نبودند و این حادثه با آن جوش و خروش اتفاق افتاده بود، هیچ‌کس نتوانسته بود از آن حادثه چنین استفاده‌یی بکند.
می‌خواهم بگویم که این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوایم استخراج کنیم. امام سجاد توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر و ائمه‌ی بعد از ایشان هم استخراج کردند و آن‌چنان این چشمه‌ی جوشان را جاری نمودند که هنوز هم جاری است و همیشه هم در زندگی مردم منشأ خیر بوده، همیشه بیدار کرده،‌ همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد؛ الان هم همین‌طور است. الان هم هر کدام از ما، هر جمله‌یی از عبارات امام حسین را که برایمان مانده،‌ می‌خوانیم، به یاد می‌آوریم و احساس می‌کنیم که روح تازه‌یی می‌گیریم و حرف تازه‌یی می‌فهمیم.
البته در این‌جاها معنای حرف تازه فهمیدن،‌ مثل فرمول کشف‌نشده‌یی نیست که آن را کشف می‌کنیم؛ نه، صد بار هم شنیده‌ایم. آدم در لحظه‌یی از لحظات حقیقی را درک می‌کند،‌ بعد غفلتی می‌آید و همانی که درک کرده است، از ذهنش می‌رود؛ طبیعت انسان این‌طوری است. لذا این فکر مستمری که ما احتیاج داریم بکنیم، این تذکر مستمری که ما احتیاج داریم بشنویم، برای این است که آن لحظه‌های فهم و معرفت و افروختگی ذهن و روح استمرار پیدا کند و انسان حالت بسط داشته باشد.

۳ـ بیانات در دیدار روحانیون و وعّاظ، در آستانه ماه محرم ۳/۳/۷۴:
اینها تأثیرات عاشورایی است. در طول زمان نیز همین‌طور بوده است. آنچه در زمان ما اتّفاق افتاد،‌از همه‌ی اینها بالاتر بود. یعنی در عصر تسلّط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصری که عدالت خلاف قانون و ظلم قانون و مقررات بین‌المللی شده است، حق به حکومت رسید. این که شما می‌بینید ابرقدرتها زورگویی می‌کنند و می‌خواهند نظام جدیدی را بر دنیا حاکم کنند که البته همان نظام قبلی هم نظام حاکمیّت ابرقدرتها بود این، همان سلطه‌ی ظلم است. برای هر آنچه در دنیا ظلم، حق‌کشی و تبعیض می‌شود، اسمهای قانونی مثل «حقوق بشر»، «دفاع از ارزشهای انسانی» و از این قبیل می‌گذارند. بدترین نوع سیطره‌ی ظلم این است که ظلم به اسم عدل و ناحق به اسم حق، بر دنیا مسلّط شود. در چنین زمانی،‌ ناگهان به برکت عاشورا، حجاب ظلمت شکافته و خورشید حقیقت آشکار شد. حق، به قدرت و حکومت رسید. اسلام که همه‌ی دستها سعی می‌کردند آن را منزوی کنند، در وسط عرصه،‌خودش را مطرح کرد و دنیا مجبور شد که حضور اسلام راستین و ناب را در شکل حکومت جمهوری اسلامی بپذیرد. شروع نهضت ۱۵ خرداد هم به برکت عاشورا بود. امسال بعد از گذشت سی و دو سه سال از حادثه‌ی ۱۵ خرداد، مثل آن سال اوّل، دوباره خرداد با محرّم همزمان و مقارن شده است.
در ۱۵ خرداد که در سال ۴۲ شمسی، ۸۳ قمری با دوازدهم محرّم مصادف بود، امام بزرگوار ما رضوان‌الله تعالی علیه در عرصه‌ی عاشورایی و با بهره‌برداری به بهترین شکل ممکن از ماجرای عاشورا و محرّم، توانستند پیام حق و داد بر آمده از دل خود را به گوش مردم برسانند و مردم را متحوّل کنند. اولین شهدای ما هم در ماجرای ۱۵ خرداد، در تهران، ورامین و بعضی جاهای دیگر، همین سینه‌زنهای حسینی بودند که آمدند و در معرض تهاجم دشمن عاشورا قرار گرفتند. در سال ۵۷ هم مشاهده کردید ماجرای آن روز و ماهی را که در آن، خون بر شمشیر پیروز می‌شود. این نام را امام بزرگوار از همه‌ی قضایای محرّم، خلاصه‌گیری، استحصال و مطرح کردند. همین‌طور هم شد. یعنی مردم ایران به پیروی از حسین‌بن‌علی‌علیه‌السّلام، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد. این موضوع در ماجرای امام حسین چیز عجیبی است.

۴ـ بیانات در اجتماع زائران مرقد امام خمینی (ره) ۱۴/۳/۷۵:
روزی به امام گفتند:‌«اگر این راه را ادامه دهید، ممکن است همه‌ی علمای بزرگ مراجع را علیه شما بشورانند و تحریک کنند». یعنی اخلاف در عالم اسلام پیش آید». پای خیلی کسان، این‌جا می‌لرزد. اما پای امام نلرزید و راه را ادامه داد تا به نقطه‌ی پیروزی انقلاب رسید. بارها به امام گفته شد: «شما ملت ایران را به ایستادگی در مقابل رژیم پهلوی تشویق می‌کنید. جواب خونهایی را که بر زمین می‌ریزد چه کسی می‌دهد؟» یعنی در مقابل امام رضوان‌الله‌علیه، خونها را ـ خونهای جوانان را ـ قرار دادند. یکی از علمای بزرگ، در سال ۴۲ یا ۴۳، به خود بنده این مطلب را گفت. گفت:‌ «در ۱۵ خرداد که ایشان ـ یعنی امام ـ این حرکت را کردند، خیلی کسان کشته شدند که بهترین جوانان ما بودند. جواب اینها را چه کسی خواهد داد؟» این طرز فکرها بود. این طرز فکرها فشار می‌آورد و ممکن بود هر کسی را از ادامه‌ی حرکت منصرف کند. اما امام، استقامت ورزید. عظمت روح او و عظمت بصیرتی که بر او حاکم بود، در این‌ جاها دیده می‌شد.
به هر حال؛ این همه، مربوط به دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی بود. آنچه که برای ما درس است، مربوط به بعد از پیروی انقلاب است. همه باید به این نکته التفات و توجه داشته باشند و همان‌طور که عرض کردم، اندیشمندان سیاسی، صاحبان فکر سیاسی و اهل تحلیل، روی این کار کنند. واقعاً مهم است.

۵ـ بیانات در جمع دانشجویان دانشگاه تهران ۲۲/۲/۷۷:
بعد به قضیه‌ی ۱۵ خرداد می‌رسیم که بزرگترین حادثه‌ای بود که در قرن حاضر در کشور ما، ‌میان مردم و رژیم حاکم اتفاق افتاده بود. در ۱۵ خرداد، سخن‌رانی امام رضوان‌الله‌علیه در قم و در روز عاشورا، آن‌چنان ولوله‌ای ایجاد کرد که یک شورش عظیم مردمی، بدون هیچ‌گونه رهبری مشخصی در تهران، فردا و پس فردای آن روز به راه افتاد. اسنادی هم چاپ شده که نشان‌دهنده‌ی مذاکرات هیئت دولت برای مقابله با این حادثه در همان روزهاست. شما ببینید، آن سخن‌رانی و آن حضور مردم، چه زلزله‌ای به وجود آورده بود. حرکت امام، با قوی‌ترین شکلی که ممکن بود انجام گیرد، انجام گرفت و مردم را به حرکت درآورد. بعد هم سربازان رژیم به خیابان‌ها آمدند و مردم را به گلوله بستند. چند هزار نفر ـ که البته آمار دقیقش را هرگز ما نتوانستیم بفهمیم ـ در این ماجرا کشته شدند و خونها ریخته شد. آل احمد در همین کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» می‌گوید: روشنفکران ایرانی ما ـ به نظرم چنین تعبیری دارد ـ دست خودشان را با خون ۱۵ خرداد شستند! یعنی لب تر نکردند! همین روشنفکران معروف؛ همینهایی که شعر می‌گفتند، قصّه می‌نوشتند،‌ مقاله می‌نوشتند، تحلیل سیاسی می‌کردند؛ همینهایی که داعیه‌ی رهبری مردم را داشتند؛ همینهایی که عقیده داشتند در هر قضیه از قضایای اجتماعی، وقتی آنها در یک روزنامه یا یک مقاله اظهارنظری می‌کنند، همه باید قبول کنند، اینها سکوت کردند! این‌قدر اینها از متن مردم دور بودند و این دوری همچنان ادامه پیدا کرد.

۶ـ پیام به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی ۲۱/۱۱/۷۷:
نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی عظیم در میانه‌ی سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ در چنین شرایطی آغاز شد و رشد و تکامل یافت. امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و اله و سلّم)، و با اعتماد به ایمان دینی مردم، و با شجاعت و اخلاص و توکل کم‌نظیر خود، راه مبارزه را در میان سختی‌ها و مصایب طاقت‌فرسا گشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعیت‌های تلخ و راه علاج آن آشنا کرد. ملت ایران که از اولین قدمها به ندای این مرد الهی و روحانی گوش فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگیزه‌ی نیرومند ایمان و عشق به اسلام، فداکاری‌ها و جانفشانی‌های فراموش ناشدنی کردند. در خرداد سال ۴۲ در تهران و برخی نقاط دیگر کشور چنان قیامی به راه انداختند که رژیم سفاک برای سرکوب آن از همه‌ی ساز و برگ نظامی خود استفاده کرد و هزاران شهید بر روی آسفالت خیابانهای تهران و قم و جاده‌ی ورامین به خون غلتیدند. و صدها تن از مبارزان و زبدگان و در رأس همه امام بزرگوار به زندان‌ها کشیده شدند. در سالهای پس از آن نیز که مبانی اسلام و نهضت انقلابی آن بطور پیوسته و بی‌گسست،‌ بوسیله‌ی زبدگان و دلسوختگان در فضای کشور همه‌جا آشکار و پنهان تدریس و تبلیغ می‌شد، مردم مؤمن به‌خصوص جوانان،‌ شجاعانه و مؤمنانه بدان می‌گرویدند و فکر و دل خود را به هدایتهای قرآنی، روشن و دست و زبان و جسم و جان خود را در دفاع از آن و تلاش در راه آن به میدان می‌آوردند.

۷ـ خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۴/۳/۷۸:
در این‌جا بُعد جدیدی از شخصیت این مرد آشکار شد؛ بعد قدرت رهبری،‌شجاعت سیاسی، آشنایی با ریزه‌کاری‌های کارهای دشمن،‌هوشیاری نسبت به هدفهای دشمنان؛‌این بُعد در عمل آشکار شد. سال ۴۲ ـ یعنی سال دوم مبارزه ـ رسید که سال شدّت عملها و فشارها و کشتارها بود. آن‌جا امام مثل خورشیدی در آسمان امیدهای ملت ایران ظاهر شد. در موضع یک مرد فداکار و یک آتشفشان؛ کسی که همه‌ی احساسات لازم برای یک مرد جهانی، یک مرد میهنی، یک مرد اسلامی در او جمع است؛ شجاعت لازم را دارد، قدرت بسیج عظیم مردم را دارد، صراحت لازم را دارد؛ چه در اول سال ۴۲ که ماجرای حمله‌ی کماندوها به مدرسه‌ی فیضیه و حوزه‌ی قم پیش آمد و چه در ۱۵ خرداد سال ۴۲ که عظمت امام در آن‌جا آشکار شد. ملت ایران ناگهان احساس کرد که پشت و پناهی دارد؛ قلّه‌ی عظیمی وجود دارد که می‌تواند به او چشم بدوزد و به آن توجه کند. امام در ۱۵ خرداد این‌گونه در صحنه ظاهر شد. بعد از این ماجرا، زندان و تبعید و فشارهای فراوان وجود داشت و امام در آن روز جوان نبود. برای ما که آن روز جوان بودیم، زندان رفتن و ماجراهای مشکلی که پیش می‌آمد، خیلی سخت نبود؛ بیشتر شبیه یک سرگرمی بود؛ اما امام در آن سال ـ در سال شروع مبارزه ـ شصت‌وسه ساله بود. در شصت‌وسه سالگی، این مرد با جوشش احساس خود می‌توانست احساسات یک ملت را به جوشش آورد. زندان رفتن و تبعید شدن برای کسی در آن سنین، کار آسانی نبود؛ اما این فداکاری و از خودگذشتگی و خطرپذیری در این مرد آشکار شد. این هم بُعد جدیدی بود؛ یعنی مردی که در راه آرمان‌های بزرگ و در راه تکلیف شرعی، هیچ مشکلی نمی‌توانست مانع راه او بشود. این جریان، در سال ۴۲ و ۴۳ به تبعید چهارده ساله‌ی امام، اول به ترکیه و بعد هم به عراق منتهی شد.

۸ ـ بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه‌ی ماه محرم ۱۵/۱۱/۸۴:
در محرّم سال ۴۲، امام بزرگوار ما از این ممشاء استفاده کرد و آن حادثه‌ی عظیم ۱۵ خرداد به وجود آمد. در محرّم سال ۱۳۵۷ هم امام عزیز ما باز از همین حادثه الهام گرفت و گفت: «خون بر شمشیر پیروز است» و آن حادثه‌ی بی‌نظیر ـ یعنی انقلاب اسلامی ـ پدید آمد. این، مال زمان خود ماست؛ جلوی چشم خود ماست؛ ولی در طول تاریخ هم این پرچم برای ملت‌ها پرچم فتح و ظفر بوده است و در آینده هم باید همین‌طور باشد و همین‌طور خواهد بود. این بخش «منطق»، که عقلانی است و استدلال در آن هست. بنابراین، صرف یک نگاه عاطفی، حرکت امام حسین را تفسیر نمی‌کند و بر تحلیل جوانب این مسئله قادر نیست.

۹- بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی ۹۲/۳/۱۴ :

امسال مصادف است با پنجاهمین سال حادثه‌ى تعیین کننده و مهم پانزده خرداد در سال ۱۳۴۲. مسئله‌ى پانزده خرداد، مسئله‌ى مهم و مقطع مهمى است. من مختصراً در این باره عرایضى عرض میکنم تا برسیم به مطالب اصلى و لازم.

پانزده خرداد مبدأ نهضت بزرگ روحانیت و مردم نیست. قبل از پانزده خرداد، در سال ۱۳۴۱ و آغاز سال ۱۳۴۲، قضایاى مهمى اتفاق افتاد: در دوم فروردین ۴۲، حادثه‌ى مدرسه‌ى فیضیه پیش آمد و ضرب و جرح طلاب علوم دینى و اهانت به مرجع عالیقدر مرحوم آیهالله گلپایگانى. قبل از آن، در اواخر سال ۱۳۴۱، قضایاى تظاهرات مردم در بازار تهران پیش آمد و در آنجا هم اهانت به مرجع عالیقدر مرحوم آیهالله حاج سید احمد خوانسارى. اینها نشان‌دهنده‌ى این است که نهضت روحانیت در سال ۴۱ و آغاز سال ۴۲ به آنچنان اوج و نشاطى رسیده بود که پلیس دستگاه جبار و دستگاه‌هاى امنیتى برخوردهاى خشنى با علما و طلاب و حتّى مراجع تقلید داشتند. ولى با این همه، پانزدهم خرداد سال ۴۲ یک مقطع بسیار مهمى است. علت این است که در روز ۱۵ خرداد ۴۲ حادثه‌اى که اتفاق افتاد، پیوند مردم با روحانیت را در این سطح خطرناک و حساس نشان داد. در روز عاشوراى آن سال – که روز سیزدهم خرداد بود – امام بزرگوار در مدرسه‌ى فیضیه یک سخنرانى تاریخىِ تعیین‌کننده‌اى کردند. بعد که امام را دستگیر کردند، در روز پانزده خرداد عمدتاً در تهران، همچنین در قم و در بعضى از شهرهاى دیگر، یک موج حرکت عظیم مردمى به راه افتاد و رژیم طاغوت با همه‌ى وجود، با ارتش خود، با پلیس خود، با دستگاه‌هاى امنیتى خود، دست به سرکوب این حرکت مردمى زد. در پانزده خرداد یک قیام مردمى به وجود آمد. این نشان‌دهنده‌ى این بود که آحاد ملت ایران، با روحانیت، با مرجعیت – که مظهر آن، امام بزرگوار بود – یک چنین پیوند مستحکمى دارند. و نکته اینجاست که همین پیوند است که ضامن پیشرفت نهضت، اوج نهضت و پیروزى نهضت میشود. هر جا یک حرکتى، یک نهضتى به مردم متکى بود و مردم با آن همراه شدند، این نهضت قابل ادامه است؛ اما اگر مردم با یک حرکت اعتراضى پیوند نخوردند، ناکام خواهد ماند؛ کمااینکه بعد از حادثه‌ى مشروطه در ایران قضایائى اتفاق افتاد، مبارزاتى شروع شد، هم از طرف گروه‌هاى چپ، هم از طرف گروه‌هاى ملى، اما همه‌ى اینها در طول تاریخ نهضتهاى ایران، سرنوشتشان شکست و ناکامى بود؛ چون مردم با اینها نبودند. وقتى مردم وارد میدان میشوند و پشتوانه‌ى یک نهضت، احساسات مردم، اندیشه‌ى مردم و حضور مردم میشود، آن نهضت قابل ادامه است و پیروزى براى آن نهضت رقم میخورد؛ حادثه‌ى پانزده خرداد این مطلب را نشان داد؛ نشان داد که مردم پشت سر روحانیتند. با دستگیرى امام بزرگوار آنچنان قیامتى در تهران و در برخى از شهرستانهاى دیگر به راه افتاد که دستگاه را وارد میدان کرد و سرکوب وحشیانه‌اى کردند؛ تعداد نامعلومى – بسیار زیاد – از مردم کشته شدند؛ خیابانهاى تهران با خون بندگان خدا و مؤمنان و جوانان سلحشور این ملت، رنگین شد. در پانزده خرداد، چهره‌ى خشن دیکتاتور، چهره‌ى بیرحم رژیم طاغوت، کاملاً خود را نشان داد.

اما نکته‌ى دیگرى که در قضیه‌ى پانزده خرداد وجود داشت – که جوانهاى ما، مردم عزیز ما باید به این نکات توجه کنند؛ اینها مهم است – این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانه‌اى که در تهران و برخى نقاط دیگر به وجود آمد، هیچ نهادى از نهادهاى دنیا، از این سازمانهاى به‌اصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند؛ هیچ کس اعتراض نکرد. مردم و روحانیت، در صحنه تنها ماندند. مارکسیستها و دولتهاى چپ و گروههاى چپ، حتّى حرکت مردم در پانزده خرداد را محکوم کردند؛ گفتند این یک حرکت فئودالیستى بود! ملى‌گراهائى که دم از مبارزه میزدند، آنها هم این حرکت را محکوم کردند؛ گفتند یک حرکت کور و بى‌هدف بود، یک حرکت افراطى بود! هر جائى که مردمان عافیت‌طلب و راحت‌طلب، در وسط میدان مبارزه، جائى براى خود باز نمیکنند و خطرپذیرى نمیکنند، انسانهاى مؤمن و مبارز را به تندى و افراطى‌گرى متهم میکنند؛ گفتند اینها افراطى بودند؛ حرکت، حرکت افراطى بود. امام به پشتوانه‌ى این مردم، تنها ماند در میدان؛ اما به معناى حقیقى کلمه، یک رهبر آسمانى و معنوىِ قاطع و مصمم را در چهره‌ى خود به همه‌ى مردم و به تاریخ نشان داد.

 

 نظر دهید »

فرمابشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد

10 خرداد 1396 توسط شريف ابادي سالاري

 

فرمایشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد

 

 


پانزده خرداد یک نقطه عطفی است در تاریخ کشور ما که از همان وقت، شروع به فعالیت سیاسی شد و روحانیون از همان وقت خودشان را مجهز کردند.
پانزده خرداد یک مصیبتی بود برای ملت ما، لکن مبدأ جنبش بود.
پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد به یک امر بزرگی و آن استقلال کشور و ازادی برای همه مملکت.
پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمایی روحانیت.
در حقیقت دستاورد نهضت پانزده خرداد 42 پیروزی بیست و دوم بهمن 57 بود.
قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و افسانه‌ها و افسون‌ها را باطل کرد.
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد.
با فرا رسیدن پانزده خرداد خاطره غم‌انگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید می‌شود… من روز پانزده خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‌کنم.
ملت بزرگ ایران، سالروز پانزده خرداد را که یوم اللّه است زنده نگه می‌دارد.
پانزده خرداد مبدأ نهضت اسلامی ایران است.
درود بر عاشورا، درود بر «پانزده خرداد» و «بیست و دوم بهمن» درود بر ایام اللّه و بر ملت شریف و ارزشمند ایران.

پیامهایی در ارتباط با قیام خونین پانزده خرداد

خروش تاریخی

15 خرداد 42، اوّلین خروش تاریخی و تاریخ ساز مردم مبارز و مسلمانی بود که در اعتراضی آگاهان، مخالفت با سیاستها و برخوردهای ظالمانه و جبارانه حکومت شاهنشاهی را بنیان گذاشتند.

تجلی آرمان ها

موج خرداد هیچگاه از جوش، و خروش نمی‌افتد و هیچ زمانی شعله‌های سرکش این حرکت انقلابی فرو نخواهد نشست زیرا آرمانهای یک ملت بزرگ و شجاع در این روز و در قالب یک اجتماع حقیقت طلبانه متجلّی شد.

قیام حماسه انگیز

آنچه در قیام حماسه‌انگیز خرداد 42 از اهمیّت و اعتبار به سزایی برخوردار است حفظ وحدت کلمه یکپارچگی و بیداری ملّتی بود که علیرغم خفقانها، با اراده‌ای مصمّم به مقابله با حکومت ظلم و جور برخاست.

روز سرنوشت

قیام 15 خرداد 42، گویای این واقعیت بود که اگر ملّتی مورد تجاوز و زورگویی‌های عده‌ای قدرت طلب دیکتاتور مآب قرار گیرد؛ تنها اراده آن ملت است که می‌تواند در مقابله با ظلمها و ستمها ایستادگی کند و سرنوشت خود را رقم زند و 15 خرداد، روز ورق خوردن سرنوشت مبارکی بود که اگر چه با خون‌های جوانان پاک این سرزمین آغشته شد؛ اما مبدأء تحول بزرگ در عرصه حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بود.

شکستن هیبت شاهنشاهی

آنچه در قیام تاریخی 15 خرداد 42 حائز اهمیت است، شکستن هیبت پوسیده و پوشالی رژیم شاهنشاهی بود که با توهّمات و خیالهای خام، خود را قیّم مردم می‌پنداشتند اما با یک حرکت هماهنگ و با یک وحدت و وفاق ملّی، همه شکوه و اقتدار نظام ستمشاهی به یکباره فرو ریخت و سرنگون شد.

خون شهیدان، بیمه کننده انقلاب

اگر نبود خونهای پاک جوانان و جوانمردان مسلمان و خداجوی ایران، امروز اثری از اصل اسلام و نظام اسلامی نبود. خون شهیدان 15 خرداد 42 بیمه کننده انقلاب و تضمین کننده حیات سبز و شکوهمند این نظام اسلامی و الهی بود.

پیام 15 خرداد

قیام انقلابی و مردمی 15 خرداد 42، دارای یک پیام بزرگ برای همه نظامهای سیاسی بود و آن اینکه الملک یبقی مع‌الکفر و لا یبقی مع الظلم، هیچ حکومتی با ظلم نمی‌ماند، اگر چه با کفر شاید ماندنی باشد و این بیانگر آن است که نظام ستمشاهی، نظامی ظالمانه بود که سرانجام طومار حیاتش درهم پیچیده شد.

غیرت دینی

دین خدا و حکم خدا نه فراموش شدنی است و نه خاموش شدنی، اگر چه دژخیمان رژیم ستمشاهی با یورش به خانه گلین و بی آلایش امام(ره)، ایشان را دستگیر کردند تا فریاد حق‌طلبی و مخالفت او با رژیم ستمشاهی را خاموش کنند اما چون هدف او الهی بود و راه او حقیقی، مردم با غیرت دینی خود، به نشانه اعتراض، به کوچه و خیابانها ریختند و آزادی رهبرشان را خواستار شدند.

زمینه سقوط

ایادی شاه که گمان می‌کردند با کشتار و گلوله می‌توان در مقابل موج عظیم مردم معترض به دستگیری امام در 15 خرداد 42، ایستادگی کنند، با پاره کردن قلبها و سینه‌های جوانان و مردان آزاده و سرافراز ایران اسلامی، زمینه سقوط خود را فراهم آوردند زیرا در برابر اراده الهی مردم، راهی جز تسلیم وجود نداشت.

حرکتی الهی

قیام پانزده خرداد، حرکتی الهی بود از سوی مردم موحد و خدا جو و در کجا می‌توان چنین حرکت نمادینی را سراغ گرفت که جامعه‌ای در اعتراض بر دستگیری رهبر و مقتدای خود، اینچنین از جان و هستی خود دست شسته و در برابر آماجِ رگبار رژیم ستمشاهی سینه سپر کند.

یک تاریخ

15 خرداد یک روز نیست، یک تاریخ است، یک تاریخ سراسر شکوهمند که برای همیشه باید جاودانه نگهداشته شود.

رستخیز فرهنگی

15 خرداد گذشته از حماسه آفرینی یک رستخیز فرهنگی بود. رستخیزی برخاسته از بلوغ شعور و ادراک مردمِ بیداری که دیگر جور و ظلم رژیم را تحمّل نمی‌کرد و نمی‌خواست در یوغ ظلم و ستم گرفتار باشد.

پانزده خرداد مبدا نهضت اسلامی

نهضت از حوزه علمیه قم مرکز فقاهت راستین برخاست و برق آسا در سایر حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها و در تهران و سایر شهرها قشرهای عظیم ملت را فرا گرفت و همه را به میدان مبارزه کشید و در سال‌های اخیر که حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد و ملت‌بزرگ با شعار اسلام و فریاد الله اکبر و نور ایمان و وحدت کلمه بنیاد پهلوی را از بن کند و ملت ما این روز را عزیز می‌شمارد و من روز پانزدهم خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‌کنم . (12/3/58)
پانزدهم خرداد را بشناسید و مقصد پانزده خرداد را بشناسید و کسانی که پانزده خرداد را بوجود آوردند بشناسید و کسانی که پانزده خرداد را دنبال کردند بشناسید و کسانی که از این به بعد امید تعقیب آنها هست‌بشناسید و مخالفین پانزده خرداد و مقصد پانزده خرداد را بشناسید .
پانزده خرداد از همین مدرسه شروع شد . عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم بود و بعد از اینکه صحبت‌هائی و افشاگری‌هائی شد، دنباله آن منتهی به پانزده خرداد شد .
پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمائی روحانیت و همین جمعیت‌ها که الآن اینجا هستند، اینها بودند که 15 خرداد را بوجود آوردند . همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام ندارد، در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنباله کردند . از همین جمعیت که مقصدی غیر از اسلام ندارد امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند . (15/3/58)
پانزده خرداد که ما مردان با اراده‌ای را از دست دادیم و جوانانی از دست ملت ما رفت، نقطه عطفی در تاریخ و مبدا این نهضت است . آنها که در پانزده خرداد قیام کردند، قیام مردانه کردند و در مقابل دژخیمان نه گفتند و به شهادت رسیدند، آنها مبدا این نهضت عظیم شدند . (9/8/58)
واقعه پانزده خرداد ننگ بزرگی برای هیات حاکمه به بار آورد . این واقعه فراموش شدنی نیست .
باید «پانزده خرداد» و «نوزده دی‌» جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادی شاه از خاطره‌ها نرود، و نسلهای آتیه جرایم شاهان سفاک را بدانند .
قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را درهم شکست و افسانه‌ها و افسونها را باطل کرد .
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه، در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد .
ملت عظیم ایران لازم است‌شکر نعمتهای غیر متناهی الهی را، در سالروز پانزده خرداد به جان و دل بجا آورد .
در حقیقت دستاورد 15 خرداد 42، پیروزی 22 بهمن 57 بود .
ملتی که «پانزده خرداد» روز خون و «هفده شهریور» روز نوید پیروزی خون، جمعه «سیاه روزی‌» رژیم را با افتخار و پیروزی شت‌سرگذاشته است، از این محاصرات اقتصادی و نظامی باک ندارد . آنان باک دارند که اقتصاد را زیربنا، و شکم را قبله‌گاه، و دنیا را مقصد و مقصود می‌دانند .
درود بر عاشورا، درود بر «پانزده خرداد» و «22 بهمن‌» ، درود بر ایام الله و بر ملت‌شریف ارزشمند ایران .
منابع :
کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه)
پاسدار اسلام - خرداد 1383، شماره 270
گلبرگ :: اردیبهشت 1379، شماره 2
/خ

 

کلمات کلیدی :

فرمایشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مــــــعــــــــــرفـــــــــت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • تدجمه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس