مــــــعــــــــــرفـــــــــت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فقه

21 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

#بحث_فقهی9
سلام علیکم
جواب سوال اول :دلیل جوازنکس:1-اطلاق آیه وضو2-اطلاق روایات مانند صحیح حمادابن عثمان از امام صادق علیه السلام:«لا بأس بمسح الوضوء مقبلا و مدبرا…»وادله ای که نکس در مسح پاها را جایزمی داندوتفاوتی بین مسح سروپاهاوجودندارد3-اطلاق روایات بیانیه که وضوی معصوم علیه السلام را نقل نموده اندواگر مسح ازبالا به پایین واجب بود باید نقل می شد همانطورکه در شستن صورت حکایت شده است دلیل عدم جواز نکس:قاعده ی اشتغال وضعف ادله ای که دلالت برجواز نکس دارد. مصباح الهدی،ج3،صص278-280
جواب سوال دوم:امام(ره)می فرماید:آیه وضوء(6مائده)مطلق است ودلالتی بر وسیله ی مسح نداردولو بعدازاینکه مقید شده به اینکه بایدبا رطوبت باقیمانده وضو باشد واینکه مسح مقید شده بادست باشد وبارطوبت وضو باشد تخصیص اکثر نیست تا قبیح باشد زیرا حکم در باب مطلق تعلق به طبیعت داردو توجه به افراد نداردوکثرت افرادی که خارج می شوندموجب قبح آن نمی شود بلکه این تقید واحداست وادعای انصراف آیه به افرادمتعارف یعنی مسح باباطن،دفع شده،زیرامتعارف بودن یانبودن آنها ربطی به باب اطلاق که درآن حکم تعلق به طبیعت میگیرد ندارد،البته اگرمراد انصراف طبیعت مطلقه به طبیعت مقیده باشد ادعای انصراف صحیح است والاّ مجرد ترجیح بعضی افرادبربعضی دیگربه خاطر متعارف بودن یانبودن موجب صحت ادعا نمی شود،نهایت می فرماید:تحقق چنین انصرافی مشکل است پس اطلاق آیه باقی است نسبت به اجزای دست وزند وذراع ،کما اینکه دلیلی برتقید بادست راست وجود ندارد وصحیحه زراره دلالت بروجوب ندارد. کتاب الطهارة(امام خمینی)،ج1،صص471-473
جواب سوال سوّم:

امام خمینی(ره):
طول: باید از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند.

عرض: به هر اندازه باشد کافی است.

(توضیح المسائل، 1371، ص 32، م 252 و 253 و 254 و تحریرالوسیله، 1424هـ ق، ج1، ص 20، م 15)

آیت الله اراکی(ره):
طول: باید روی پاها را از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند و احتیاط واجب آن است که تا مفصل را هم مسح نماید.

عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.

(توضیح المسائل، 1372، ص 46، م 251، 252 و 253 و احکام الواضحه، ج1، ص 45، م 251)

آیت الله بهجت(ره):
طول: باید از سر یکی از انگشتان تا بر آمدگی روی پا مسح کند.

عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.

(توضیح المسائل، 1382 ص 52، م 252 و 253 و جامع المسائل، 1384، ج 1 ص 90، احکام وضو)

آیت الله تبریزی(ره):
طول: باید از سر یکی انگشتان تا بر آمدگی روی پا را مسح نماید و احتیاط واجب آن است که تا مفصل مسح نماید.

عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.

(توضیح المسائل، 1378، ص 55، م 258 و 259 و منهاج الصالحین، 1426 هـ ق، ج 1، ص 32 الرابع)

آیت الله خامنه ای(دام ظلّه):
الف) مقدار مسح پا و مسح سر را توضیح فرمایید.

باسمه تعالی. مسح به هر اندازه که باشد کافی است و مسح پا از نظر طول از سر یکی از انگشتان تا مفصل و از نظر عرض به هر مقداری که باشد کافی است.

ب) آیا مسح پا باید شامل کنار انگشتان پا نیز شود؟

باسمه تعالی. مسح کنار انگشتان پا لازم نیست.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)

آیت الله خویی(ره):
طول: باید روی پاها را از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند و احتیاط واجب آن است که تا مفصل مسح نماید.

عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است، ولو به اندازه یک انگشت پا کمتر.

(توضیح المسائل، 1422 هـ ق، ص 44، م 258 و 259)

آیت الله سیستانی(دام ظلّه):
طول: باید از سر یکی از انگشت ها تا مفصل مسح نماید.

عرض: پنهای مسح به هر اندازه باشد کافی است ولو به اندازه یک انگشت یا کمتر از یک انگشت.

(توضیح المسائل، 1425 هـ ق ، ص 52، م 251 و 252، 1425 هـ ق ،ص 28، م 4 و العروة الوثقی مع تعلیقه، 1425هـ ق، ص 162، بحث الرابع)

آیت الله شبیری زنجانی(دام ظلّه):
طول: از سر یکی از انگشتان تا بر آمدگی روی پا را مسح کند و احتیاط (این احتیاط، احتیاط مطلق است قید واجب ندارد پس مکلف می تواند هم به این احتیاط عمل کند و هم به فتوای مجتهد دیگری رجوع نماید. البته از نظر آیت … شبیری زنجانی اگر قید واجب همراه احتیاط باشد، حکم فتوی را دارد و رجوع جایز نیست.) آن است که تا مفصل را هم مسح کند.

عرض: احتیاط آن است که مسح پا به اندازه پهنای سه انگشت بسته باشد.

(المسائل الشرعیه، ص 58، م 258 و 259 و توضیح المسائل، 1384، ج 1، ص 60، م 258، 259 و 260)

آیت الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
طول: بنابر احتیاط واجب از سر انگشت ها تا مفصل را مسح نماید.

عرض: پنهای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.

(هدایة العباد، ج1، ص 20، م 108)

آیت الله فاضل لنکرانی(ره)
طول: باید از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا مسح کند و بنابر احتیاط واجب تا مفصل را مسح کند.

عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.

(العروة الوثقی مع تعلیقات، ص 139، الرابع، و توضیح المسائل، 1383، ص 42، م 257، 258 و 259)

ایت الله گلپایگانی(ره):
طول: بنابر احتیاط واجب از سر انگشت ها تا مفصل را مسح نماید.

عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.

(هدایة العباد، ج 1، 1413هـ ق، ص 26، م 108)

آیت الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
طول: روی پاها را سرانگشت ها تا برآمدگی پشت پا مسح کند.

عرض: کافی است به اندازه یک انگشت مسح کند.

(توضیح المسائل، 1382، ص 59، م 272 و 273)

آیت الله نوری همدانی(دام ظلّه):
طول: از سر یکی از انگشت ها تا برآمدگی روی پا.

عرض: پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است.

(توضیح المسائل، 1383، ص 56 و 57، م 253، 254و 255 و منتخب المسائل، 1420 هـ ق)

 نظر دهید »

نکته 

20 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

⭕️ دیدگاه مشهور فقها در باب اوامر و نواهی

? مشهور علما همچنان که از کتب و عبارات ایشان مشهود است، به استظهار صیغ امر و نهی اکتفا می‌کنند، و به قرائن عامه و اقتضائیات خاصی که در فهم مراد متکلم تأثیر بسزایی دارند، توجه نمی‌کنند. برای نمونه آخوند خراسانی در مبحث اول از فصل ثانی درباره معنای صیغه امر می‌فرماید:

چه‌بسا برای صیغه، یک دسته معانی ذکر شود که در آن‌ها استعمال شده است و ازجمله آن‌ها ترجی و تمنی و تهدید و انذار و اهانت و احتقار و تعجیز و تسخیر و… شمرده شده است. بدیهی است که صیغه در هیچ‌یک از این معانی استعمال نشده است، بلکه فقط در انشای طلب به کار رفته است؛ جز این‌که انگیزه بر این استعمال همچنان که گاهی برانگیختن و تحریک به سوی مطلوب واقعی است، گاهی نیز یکی از این امور است. نهایت چیزی که می‌توان ادعا کرد این است که صیغه برای انشای طلب وضع شده است زمانی که به انگیزه برانگیختن و تحریک باشد نه به انگیزه دیگر؛ پس انشای طلب با آن بعث، حقیقی است و انشای طلب با آن به غرض تهدید، مجاز است و این غیر از استعمال آن در تهدید و غیره است.

همچنین در مبحث ثانی از همین فصل، درباره موضوعُ‌له صیغه امر می‌فرماید:
بحث ثانی، درباره این است که صیغه حقیقت در وجوب است یا در ندب یا در هدر و یا در معنای مشترک میان آن دو؟ چندین وجه بلکه چندین قول در مسئله وجود دارد. به عقیده ما بعید نیست که هنگام استعمال بدون قرینه ، تبادر در وجوب داشته باشد. مؤید این سخن این است که در صورت مخالفت با آن به خاطر احتمال استحباب با اعتراف به این‌که این صیغه دلالتی بر آن ندارد، عذر آوردن صحیح نیست و پذیرفته نمی‌شود.

? مرحوم مظفر نیز پس از آن‌که صیغه را به» نسبت طلبیه «یا» نسبت بعثیه «معنا می‌کند، می‌فرماید که صیغه امر در وجوب ظهور دارد و منشأ این ظهور را هم مانند منشأ ظهور ماده امر در وجوب، همان حکم عقل به لزوم اطاعت امر مولی می‌داند.

? آخوند خراسانی پس از آن‌که صیغه امر را به» انشای طلب « تفسیر می‌کند و آن را حقیقت در وجوب می‌داند، می‌گوید صیغه امر در وجوب ظهور دارد و دلیل آن را اقتضای مقدمات حکمت می‌داند:
بله در آن‌جا که آمر درصدد بیان باشد، اقتضای مقدمات حکمت، حمل آن بر وجوب است؛ زیرا استحباب نیاز به مئونه بیان تحدید و تقیید به عدم منع از ترک دارد، برخلاف وجوب که هیچ تحدید و تقییدی در طلب وجوبی نیست.

? مرحوم مظفر و آخوند در باب نواهی نیز با بیانی مشابه آنچه در امر گذشت، صیغه نهی را ظاهر در حرمت می‌دانند.

@alosoll

 نظر دهید »

مشتق

17 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

⭕️انواع مشتق و تفاوت مشتق اصولی و ادبی

? مشتق، در اصطلاح اصولیون ، اسمی است که بر شخصی یا چیزی حمل گردیده و از صفت یا حالت آن حکایت می‌کند، به گونه‌ای که آن صفت یا حالت، قابل زوال و انفکاک می‌باشد.
به عبارت دیگر، مشتق اصولی لفظی است که بر یک ذات به اعتبار اتصاف آن به مبدئی از مبادی اطلاق می‌شود، خواه اتصاف ذات به اعتبار حلول صفت در آن باشد، مانند: حی و حار (ذات متصف به حیات و متصف به حرارت) و یا به اعتبار صدور صفت از ذات باشد، مانند: ضارب و قاتل (ضرب و قتل از فرد صادر شده است) و یا به اعتبار انتزاع وصف از ذات مانند مالک و مملوک (که ملکیت از زید و مال او انتزاع می‌شود).

⭕️ شرایط مشتق اصولی

? به این ترتیب، مشتق اصولی دو شرط دارد:
1. بر ذات جاری می‌شود؛ یعنی ذات به آن متلبس و متصف می‌شود و به گونه‌ای وصف ، عنوان برای ذات می‌شود و از ذات حکایت می‌کند؛ یعنی افزون بر این که به ذات اسناد داده می‌شود گونه‌ای از اتحاد و هویت (این همانی) میان آن و ذات وجود دارد؛
2. این وصف، عنوانی از اوصاف ذاتی شیء (مثل فصل و نوع ) یا از صفات عارض لازم ذات نیست، زیرا باید به گونه‌ای باشد که با زوال آنها ذات زایل نشود تا بتوان گفت آیا اطلاق مشتق بر ذاتی که قبلا تلبس و اتصاف به مبدا داشته در حال حاضر حقیقت است یا مجاز.
به عقیده اصولی‌ها، اطلاق مشتق بر افراد یا اشیا در حال تلبس به مبدا اشتقاق ، حقیقت است و اطلاق آن بر افراد یا اشیایی که در آینده متلبس می‌شوند، مجاز است، ولی اطلاق مشتق در حال بر «ما انقضی عنه التلبس» یعنی ذاتی که قبلاً تلبس به مبدا داشته و الآن ندارد، اختلافی است و اکثر اصولیون به مجاز بودن آن اعتقاد دارند.

? مشتق در اصطلاح علم نحو
امّا مشتق در اصطلاح علم نحو ، لفظی است که از لفظ دیگر گرفته شده و حروف اصلی آن را در بر دارد، مانند: اشتقاق ضَرَب از ضَرْب و ضارب از یضرب.

? رابطه مشتق اصولی و مشتق ادبی
بنابراین، میان مشتق اصولی و مشتق ادبی رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است؛ یعنی در بعضی از الفاظ، هر دو اصطلاح صادق می‌باشد، مثل: کاتب و ضارب، در برخی از الفاظ، فقط مشتق اصولی صادق است، مثل: زوج و زوجه، و در مواردی هم، فقط مشتق ادبی صادق است، مانند: افعال.

@alosoll

 نظر دهید »

مشروطیت

14 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري


سالروز فرمان مشروطیت
✊️ تاثیر فعالیت‌های زنانه در پیش‌برد اهداف انقلاب مشروطه

? زنان در انقلاب مشروطه نقش پررنگی داشتند و حتی در بعضی موارد سلاح نیز به دست گرفتند و حرکت‌های آنان باعث تحولات و تصمیمات بزرگی در آن روزها شد. در یادداشت زیر به این مهم میپردازیم ?

 نظر دهید »

اصول نکته ها

14 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

⭕️معانی اجماع :

1. اتفاق جماعتی از علما بر یکی از امور دینی که کاشف از رأی معصوم (علیه‌السلام) باشد؛

2. اتفاق امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر یکی از امور دینی ؛ قوانین الاصول، ج1، ص346

3. اتفاق اهل حل و عقد امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)؛ التعریفات، ص4

4. اجتماع مجتهدان امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در یک عصر بر یکی از امور دینی؛ دروس فی علم الاصول، ج1، ص273

5. اتفاق اهل حرمین ( مکه و مدینه )؛

6. اتفاق اهل مصرین ( کوفه و بصره ).

با توجه به اختلاف تعبیرهای موجود در تعریف اجماع، می‌توان چنین نتیجه گرفت که اجماع به معنای اتفاق جماعتی بر حکم شرعی است، به صورتی که در اثبات آن حکم مؤثر باشد.مقالات اصولی، ص36-37 (محمد موسوی بجنوردی)

این تعریف دربرگیرنده تعریف‌های علمای شیعه و سنی است، هر چند آن‌ها در دلیل حجیت اختلاف دارند؛ اهل سنت می‌گویند: دلیل حجیت این است که امت بر خطا اجتماع نمی‌کنند؛ «لا تجتمع امتی علی خطاء»، ولی شیعه اجماع امت را به دلیل کشف از حکم معصوم (علیه‌السلام) حجت می‌داند.

@alosoll

 نظر دهید »

توجه توجه

14 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري


#عصر_امپراطوری_شایعہ
? برای ایجاد عصبانیت و تولید خشم در مردم این جملہ #دروغ را بہ علم الهدی نسبت میدهند!

#لینک_اصلی_سخنرانی ?

http://yon.ir/7kQIb

 نظر دهید »

حدیث 

13 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري


? #حدیث ?
? امام صادق علیه السلام:

کتان، لباس پیامبران الهی است و بدن را چاق می کند.

? الکافی،ج6،ص449
#لباس

 نظر دهید »

حجاب

13 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري


واقعاارزش کارکدومش بیشتره ….

 نظر دهید »

حدیث

13 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري


#حدیث_روز
امام على علیه السلام:
قدرت، ویژگى هاى ستوده و ناستوده را آشکار مى سازد
القُدرَةُ تُظهِرُ مَحمودَ الخِصالِ ومَذمومَها

غررالحکم حدیث 1153

 نظر دهید »

اصول

13 مرداد 1397 توسط شريف ابادي سالاري

​‍ #تعارض_اصل_با_ظاهر

فقهاء گفته اند اگر اصل با ظاهر تعارض کند، اگر چنانچه ظاهر، حجت شرعی بود مثل شهادت دو نفر عادل ويا روایت ، پس شکی نیست که مقدم بر اصل است و اما اگر حجت شرعی نبود بلکه مستندش عرف و عادت غالب و با قرائن ظاهری و مانند آن بود، در این صورت گاهی به اصل عمل می کنند و بر ظاهر مقدم می دارند چنانکه غالبا در ابواب فقه همینطور است، و گاهی عمل به ظاهر میکنند و مقدم بر اصل می دارند و گاهی هم محل خلاف است.

پس در اینجا چهار قسم است:

١. ظاهر مقدم بر اصل باشد چون ظاهر حجت شرعی است مثل اینکه دو عادل شهادت بدهند برای روزه دار به اینکه شب داخل شده، در اینجا روزه دار می تواند عمل به قول آن دو نفر کند و افطار نماید اگر چه طبق اصل استصحاب شک در شب شدن،عدم آن است.
۲. أصل مقدم بر ظاهر باشد مثل اینکه انسان یقین داشته باشد لباسی نجس است  وشک کند در زوال آن نجاست، گفته اند باید استصحاب نجاست کند هرچند قرائن ظاهری برخلاف آن باشد (یعنی قرائن بر طهارت لباس باشد مثل اینکه: لباسی که انسان دیده بود خونی است سپس آن را در دست کسی بدون خون ببیند، حالا شک دارد آیا آن شخص لباس را تطهیر کرده یا نه ؟ گفته اند باید استصحاب نجاست کند گرچه ظاهر حال آن شخص آن است که آن را تطهیر کرده.
٣. ظاهر مقدم بر اصل باشد مثل اینکه روزه دار بعد از ظهر شک کند که آیا نیت روزه کرده یا نه؟ گفته اند اعتنا به آن شکش نکند و روزه اش صحیح است هرچند اصل آن است که نیت نکرده است ولی ظاهر آن است که او اخلال به واجب نکرد

٤. موردی که محل خلاف است که آیا ظاهر مقدم است در آن مورد با اصالت غساله حمام (یعنی آبی که از بدن مردم در حمام به زمین می ریزد) مشهور فقهاء گویند آن آب نجس است زیرا ظاهر آن است که اکثر مردم با نجاست، آب بر خود می ریزند و بعضی دیگر گفته اند اصل طهارت آن آب است.
النضید ج۸،ص۲۰۱
@fiqh_osoul

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مــــــعــــــــــرفـــــــــت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • تدجمه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس